سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیامده را مپرس که چیست ، که آنچه رخ داده براى مشغول ساختن تو کافى است . [نهج البلاغه]
آوای روستا
لینک‌های روزانه
پیوندها
کانون مسجد فاطمیه شهید یه
عاشق آسمونی
اندیشه نگار
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
عطرظهور
کودکان آسمانی
ir-software
آشفته حال
خیارج سرای من است
هستی همیشگی
•°•°•دختـــــــــــرونه هـــای خاص مــــــــــــن•°•°•
بشنو از دل
سریال شهرزاد
بهارانه
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
در اوج پرواز با احساس تو
پایگاه تخصصی مهندسی علوم باغبانی و فضای سبز
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
دینی، مذهبی و اسلامی
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
صراط مستقیم
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
علمی
03955809074 سید مهدی ملک الهدی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهای93
سارا احمدی
ما تا آخرایستاده ایم
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
گیسو کمند
nazbano
ردِ پای خط خطی های من
******ali pishtaz******
شهیدباکری میاندوآب
موزیک کده
ღღتنهاییღღ
سرزمین رویا
آناهیتا
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
ایران
مرام و معرفت
جاده خاکی عشق
یامهدی
راسخون
تبیان
پلاک صفر
✘ Heart Blaugrana
نماز
خادمین حضرت فاطمه سلام الله علیها ،جیرفت
پسران علوی - دختران فاطمی
اصلاحات
سلام محب برمحبان حسین (ع)
راه زنده،راه عشق
آتیه سازان اهواز
عشاق الحسین (علیه السلام)
شعر و شکر ...
همدلی از هم زبانی بهتر است
باران نامه
واژه های باران
شیاطین سرخ
pinkwave
daneshjooye bikar
وبلاگ ده علی
علی اکبر عربی
جاده‏های مه آلود
شعرنو
خرمدشت
شهدای ده علی
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
**روژینا##
sharareh atashin
°°FoReVEr••
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
♥ ✖فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی✖ ♥
مطلع الفجر
تو چی فکر می کنی
دلنوشته های نفس
* عاشقانه ای برای تو *
❤ღمشکات نور الله ღ❤
عاشقانه
فردای بهتر
دهکده کوچک ما
چشمک
معماری
آب الفبای زندگی
♥تاریکی♡
سنگر بندگی
هر چی هر چی
✘ niloo bitch
LOWO
بَرُ و بَچ
آموزش کامپیوتر و فناوری
....
کریستیانو بال پر کار رئال
با تو زندگی-بی تو مرگ
فروشگاه اینترنتی
شعرهایم
بی پاتوقی
بخور زار
بیت کوین
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی

وقتی که گناه بی شمارم هست


با کار کسی دگر چه کارم هست


چون دل شکنی نباشد آیینم


الطاف خدا نگاهدارم هست


از دست خودم فقط گله مندم


از سوز گناه چشم زارم هست


حق آبروی مرا نخواهد ریخت


خود حافظ جان شرمسارم هست


پشت سر من چه غم که بدگویند


امید خدا چو در کنارم هست

.
.
.
.
لطف حضرت حق یار و مددکارتانباد و دور باد از جانتان تیر طعنه ی بدگویان و بد خواهان
(آبروی مومن از کعبه حرمتش بیشتر است.مراقب زبانمان باشیم)


کلمات کلیدی: آب رو، بدگویی، امید، گناه


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/23:: 2:44 عصر     |     () نظر

 

گفتندگزینه های میزی داریم

تحریم و تفنگ و بمب و تیزی داریم

ایرانی و ترس از (سوسیس)خور؟!؟! هیهات

ما ((سنگک)) و (بربری) و ((دیزی)) داریم

++++++++++++++++++

هرچندگزینه هایتان بر میز است

ازکینه ی ما درونتان لبریز است

ای وای اگر خطا کنید دست از پا

چون جوجه شماری آخر پاییز است


+++++++++++++++++++++

عشق و ایمان و وفا هرلحظه روی میز ماست

ختم بر صبحی بهاری هرشب پاییز ماست

گوش بر فرمان رهبر،دستمان در دست هم

نغمه ی (پاینده ایران) شعر شور انگیز ماست

++++++++++++++++++++++++++++

باهرچه گزینه های میزی....هستیم


تحریم و تفنگ و سنگ و تیزی؟!!! هستیم


اسلام محمدی(ص) در اندیشه ی ماست


بارهبری به این عزیزی....هستیم

++++++++++++++++++++++
آنانکه گزینه های میزی شان هست
دارند مرض بجان و چیزی شان هست
ایرانی و ترس؟!؟!کی فلک خواهد دید؟!؟!
تاریخ گواه بر عزیزیشان هست

++++++++++++++++++++++++

آنانکه گزینه هایشان برمیز است


ازکینه ی ما درونشان لبریز است


ای وای اگر خطاکنند دست ازپا


چون جوجه شماری آخر پاییز است

++++++++++++++++++++++
روزیکه نقش کوچه – خیابان ،شدانقلاب


آزاد از حصارسوز زمستان شد انقلاب


بهمن گرفت بوی بهار و خجسته شد...


پیروز و شاد و عاطفه باران شد انقلاب

+++++++++++++++++++++++++++

دارند گزینه های برمیز ،آری


هستند ضعیف و خرد و ناچیز،اری


داریم یکی گزینه:آنهم ایمان


با باوری از بهار لبریز،آری

+++++++++++++++++++++
هرچند گزینه های میزی دارند


بر کشتن عشق تفنگ و تیزی دارند


ملت نهراسد از چنین تهدیدات


چون رهبریت به این عزیزی دارند

+++++++++++++++++++++++++

نهاده اند اگرچه صد گزینه روی میزها


چه جای ترس و لرز ما ازاین قبیل چیزها؟!؟!


بجان آریائیان مومن و غیور نیست...


هراسی از رجز سرایی بزرگ و ریز ها


ایرانی و مومن و متحد و پاینده باشیدیاران دبستانی من

مهدی زکی زاده قریه علی

 



نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/23:: 9:18 صبح     |     () نظر

عطر پیراهنت احساس مرا احیا کرد

 
گرچه چشمان مرا دوری تو دریاکرد

 
درخودم گم شده بودم که رسیدی باعشق

 
غافل از خودشدنم درتو مرا پیداکرد

 
بی تو یک عمر لبم برسخن مبهم بود

 
آمدی نام تو خط لب من معنا کرد

 
مَثَلِ شوق تماشای تو و سوختنم...


شعله ی شمع به پروانه ی بی پروا کرد


زیرچشمی به تو هربار نگاهم افتاد


رنگ رخساره مراپیش همه رسواکرد


خواستم توبه کنم از تو که ترکم کردی


 عشق درگوش دلم نام ترانجوا کرد


 آدمیزاده ی اخراجی ام از کوی بهشت


 دلخوشم-حضرت حق- بانفس حوا کرد


 درنفس های خوداعجاز مسیحاداری


عطرپیراهنت احساس مرا احیا کرد

شاد و سلامت و پرازاحساس زنده ی عشق باشید

مهدی زکی زاده قریه علی21/11/92


کلمات کلیدی: عطرپیراهن، احساس، احیا، آدم، حوا


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/21:: 8:2 صبح     |     () نظر

وای اگر برتن کند گرگی لباس میش را


وای اگر چوپان ببازد پیش گرگان خویش را


خوب شد برتن بزودی زخم تیغ دشمنان


یادگاری دارم از یاران بجانم نیش را


درتوانمندی -عزیز- از ناتوانان دستگیر


سلطنت خواهی مبر از خاطرت درویش را


بازی نور و سیاهی صفحه ی روز و شب است


مرگ ماتت میکند بی آنکه گوید کیش را


میشود دنیا جهنم در نگاه دوزخی


این جهان باشد بهشت افراد نیک اندیش را

مهدی زکی زاده قریه علی21/11/92
بهشتی باشید...دلتان دور از زخم بیگانه و خویش


کلمات کلیدی: گرگ، میش، بهشت، جهنم


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/21:: 7:58 صبح     |     () نظر

 

باظرافت حل کند این هسته ای پرونده را


بازگرداند به لب های من و تو خنده را


باسوادان را به بگرد خویش جمع آورده است


میبرداین بازی بی بُرد و بی بازنده را


مثل(یوزارسیو) زیبا روی و خوش اندیشه است


پس بزانو آورد او (اَشتون) یکدنده را


باز خواهد کرد هر قفلی که قبلی بسته است


تا بگرداند بقوت صنعت چرخنده را

چونکه سن این وزیران نوح را یادآورد

 زنده تا باشند خوانم حَیِّ جان بخشنده را

 کاش (ب –ز )جان به دولت بازگرداند طلب

تاکه دولت هم دهد – شاید- حقوق بنده را

وای اگر (دکتر) نداند قدر رأی خویش را

یاکند یکدم فرامُش مردم رزمنده را

 ملت ایران به کامش گرنگردد روزگار

خوار؟!نه...برهم زنده گردانه ی گردنده را

((مهدی زکی زاده قریه علی 19/11/92))

 


کلمات کلیدی: (ب-ز)، دکتر، رزمنده، ظریف، ملت


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/20:: 7:42 صبح     |     () نظر

دور از تو غم زمانه ام کم نشود

حوا که نباشد،آدم آدم نشود

هستند کنار من فراوان جاری!!

هرچشمه که چشمه سار زمزم نشود

آماده ی مردنم- نباشی- زیرا

بی عشق نفس زدن دمادم ، نشود

برزخم زبان جانم از طعن حسود

جزلعل لبان دوست مرهم نشود

در روز قیامتم غمی آنسان که...

درچشم تو ناشناس هستم ، نشود

بسیار کسان سروده دارند ،اما

بی عشق تو (شاعری) مسلم نشود

((مهدی زکی زاده قریه علی 28/10/92)

++++++++++++++++++++++

هفتاد ودو ملیون نفر،در انتظارش خون جگر

اما دریغ از اینکه ایشان راست تنها چشم تر

وقتیکه تنها با دعا ظالم ستیزی میکنیم!!!!

حق دارد آقا(عج) – غیبتش – باشد از این هم بیشتر

آمد غروب دیگری از جمعه های دوری اش

آقای کنعانی نشان ،بفرست نوری بربصر

آقا به نامت عده ای مردم فریبی میکنند

جمعی به تسبیح و ابا ، بعضی به هاله دور سر

بی شک به پایان میرسد سرما درآغوش بهار

شبگریه هامان میشود از لطف لبخندت سحر

انشاالله....اللهم عجل لولیک الفرج

((مهدی زکی زاده قریه علی 15/11/92))

+++++++++++++++++++++++++++++

پشت پیچ گذرستان زمان می ماند

عاشق پیر دلش تازه جوان می ماند

گفتم از درد دلم باتو بگویم ،اما

وقت دیدار تو هر درد نهان می ماند

شاخه تا میوه ی خود درنبرد از دیوار

ازنگاه طمع آلود به امان می ماند

حسرتِ داشتنِ دوستِ با مهر و وفا

به دلِ شاکیِ بی صبر و توان می ماند

زندگی غالبا اشکی ست و گاهی لبخند

چه غم –این نیست اگر؟!؟!– چونکه نه آن می ماند

میشود همنفس باد بهاران آن گل

که صبورانه به طوفان خزان می ماند

((مهدی زکی زاده قریه علی 2/11/92))

+++++++++++++++++++++++++++

به محض دیدنش حرف از سفر زد

به جان بی قرارم نیشتر زد

گمانم باز چشم شور تقدیر

دل درگیر عشقم را نظر زد

نگاه آشنا و مهربانش

به غربت مانده چشمانم شرر زد

شدم مهتاب باران در نگاهش

به جلوه طعنه بر قرص قمر زد

جوانه های لبخندش بهاریست

که بر این شاخ پیر و خشک، سرزد

پس عمری اسارت ،بانگاهی

دلم در آسمان عشق پر زد

خدا را شکر از این خورشید سیما

به شام آرزوهایم - سحر- زد

((مهدی زکی زاده قریه علی 1/10/92))

+++++++++++++++++

هرچه کردم که جدا از تو بمیرم ،که نشد

ذره ای درد من و دوری تو کم ،که نشد

تو در آغوش دلآرام خود آسوده ای ....و

جزخیال تو مرا تا سحر همدم که نشد

مثل حوایی و هرجا که تویی : باغ بهشت

وای....دور از تو دمی حال من آدم که نشد

و زبان بسته دلم ،نزد تو تا لب وا کرد

برلبش هرچه بجز نام تو دادم که نشد

آسمان دلم ابریست،شبم بارانی...

بخدا خواستم از غصه نگریم.....که نشد

((مهدی زکی زاده قریه علی 24/9/92))

 

 


کلمات کلیدی: آدم، حوا، عشق، آقا(عج)، درد، طمع، میوه


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/15:: 5:6 عصر     |     () نظر


ازچه پنهان میکنی (حوا) خیال خویش را؟!؟

بازگو کن دردلت زآدم ،ملال خویش را

سال ها پیش از بهشت اخراج آدم از تو بود؟

یاکه گردنبند تو کرد او وبال خویش را؟

میشود تا اینکه حق از نو بهشتی مان کند

بازگردانی به جنت سیب کال خویش را؟!؟

یا شود از چشم آدم دور سازی روی خود

تا سرت کمتر کشد او داد و قال خویش را

این وسط ابلیس هم می نالد از دست شما

چونکه تقصیر شما داند زوال خویش را

تار مویت می زند آتش به جان عاشقم.

پس نینداز از سرت یکلحظه شال خویش را

میشود باعشق پاکت روزگار ما بهشت

عاشقم بر روی ماهت کل سال خویش را

باتو جاری میشوم درنهرهایی از عسل

چونکه تقدیمم کنی اشک زلال خویش را

درکنارت فاغم از میوه های جنتی

پس بیاور از لبت شهد حلال خویش را

((مهدی زکی زاده قریه علی 14/11/92))

 


کلمات کلیدی: آدم، حوا، خیال، شیطان، شال، سیب


نوشته شده توسط مهدی زکی زاده قریه علی 92/11/14:: 7:53 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >