هست یادت آن شبِ نذری پزانِ پارسال؟
آن بهارِارزوها در خزانِ پارسال
یادداری تاسحرگاه آش را هم می زدیم
تاکمی کمتربگیرد اسمان پارسال؟
گاه هنگام دعادرچشم هامان می دوید
قطره های اشک از دردِنهانِ پارسال
گاه پنهان از نگاه دیگران،لبخند را
می زدیم آرام برزخم زبانِ پارسال
گرچه کشکی بود!روی کاسه های آشِ ما...
عشق مان نقشی شدازرنگین کمانِ پارسال
ته گرفت امسال دیگِ آش،تنهاهم زدم
پیرشد دورازنگاهت آن جوانِ پارسال
مهدی زکی زاده قریه علی
13/12/92
کلمات کلیدی:
قدری آهسته...دلم پشت غزل جامانده
دلِ حساس ،دلِ خسته ،دلِ وامانده
می دوی تند ،جوانی و ندارد نفسی
دلِ از تاب و تب افتاده و تنها مانده
جریان داری و تقدیر وقضا یار تواند
دل من ماهیِ دوراز لب دریا مانده
روبروی تو درِ باغ خدا بازاست و...
دل من دردل خشکیده ی صحرا مانده
قدری آهسته که دیدار تو حتی از دور
دردلم آتش عشقی ست که برپا مانده
قدراین یک غزل ای کاش کنارم باشی
می روی...سخت نگیر...سهم تو- فردا-مانده
مهدی زکی زاده قریه علی
13/12/92
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
بی تو ،آن ماهیِ از دامنِ دریا دورم...
هرکجا نیستی ،از شوقِ تماشا دورم.
نیست نزدیکتر از یاد تو در دل چیزی
ولی افسوس که از روی تو اینجا....دورم
کوه ها را سر همراهی و نزدیکی هست
آدمم؟!؟! از چه از اندیشه ی حوا دورم
داستان من و تو ورد زبان ها شده است
می دوم سوی تو یک عمری ،اما دورم
.
.
.
.
یک نفس آرزوی عشق تو از سر نرود
گرچه از وصل تو هم قدر دودنیا دورم
.
.
یار همراه و درکنار و نزدیکتان باد
مهدی زکی زاده قریه علی
12/12/92
کلمات کلیدی:
به سفر می روم این بار ....ولی بی چمدان
سفری تا ته دلتنگی پیدا و نهان
کسی این بار به همراهم نیست
می روم آنسوی محدوده ی تقدیر و زمان
جز نگاه تو که درحسرت آن میسوزم
نیست چیزی که کند وصل دلم را به جان
و گمانم که به غیر از دل پر عاطفه ات
نشود هیچ کس از رفتن جانم نگران
.
.
.
خبر سفر آخرم که رسید بازنشر دهید ...شاید معشوق ببیند و به فاتحه ای مهمان و
شادم کند!!!!!!!!
برقرار باشید دوستان
کلمات کلیدی:
عشق با سختی و با دربدری شیرین است
شهر تاشهر پریشان سفری شیرین است
گاه بایدکه سرت رابدهی درپایش
عشق بااینهمه اما خطری شیرین است
هست پایان شب تار،سپیدی ، لیکن
آنکه را خواب نباشد سحری شیرین است
یک نظر برتوحلال است نصیبم گردان
قامت دوست ببینی نظری شیرین است
عشق آن کوچه ی باغی ست که باهم بودیم
بارها ردشدم ازآن گذری شیرین است
کوهکن بودنفرهادندارد تلخی...
اگراز عشق به کوه و کمری ،شیرین است
ازسرعشق اگر ازتو اجاقی گرم است...
بزند زخم بجانت تبری،شیرین است.....
باخت یا برد در اندیشه ی ندارد عاشق....
اصل بازی ست،ببازی ،ببری شیرین است...
شیرین باد کام دلتان از عشق
مهدی زکی زاده 9/12/92
کلمات کلیدی:
انارِ دونه دونه
بابا چه مهربونه
نگاش کنید بچه ها
داره نماز میخونه
مادر وضو گرفته
از گُلا بو گرفته
نمازِشو شروع کرد
چه خوب (رو) گرفته
(سارا) کنارِ مادر
چادر گرفته بر سر
(دارا) کنار بابا
با شادی : (الله اکبر)
(تشهد) و بعد (سلام)
نمازشون شد تمام
فرشته ها اومدند
تماشا رو پشتِ بام
عطرِ گلاب و پونه
پُر شده تویِ خونه
خدا خوشِش می آد از
هرکی نماز می خونه
(در نماز عاشقونه تون دعام کنید)
مهدی زکی زاده قریه علی
کلمات کلیدی: نمازکودکان، سارا، دارا، وضو، بابا