باد و باران آید از هرسو ،چرا؟

آب و جارو میکند هرکوچه را

چون محرم میرسد از راه و هست

موسم اندوه و هنگام عزا

حاجی برگشته ای از نیمه را

.حج خود پایان دهد در کربلا

او که ابراهیم جدش بوده است

کرده هفتاد و دو قربانی جدا

شاید این باران اشک عرشیان

هست و کرده اند تکیه ای بپا

نوحه خوان عرش جبریل امین

گریه کن:زهرا(س) و احمد(ص)،مرتضی(ع)

کل یوم ماست عاشورا و هست

سرزمین شیعه دشت نینوا

مانده در طوفان تیر جهل و کین

کشتی امداد و مصباح الهدی

ماه ،تشنه ،مشک نومیدی به لب

دستهایی دارد از پیکر جدا

حرمله سوی کدامین پیلتن

کرده است تیر سه شعبه را رها؟!

بعد از آن خورشید خونین جامه است

عشق را تاسربریدند از قفا

مهدی زکی زاده 13/8/92

تو نا آرامی از دست دل خویش

از این افکار پوچ و باطل خویش

به باد کینه دادی خرمن خلق

و آتش هم زدی بر حاصل خویش

نداری دشمنی در خارج از خود

و آخر میشوی خود قاتل خویش

چه بد با دیگران در ارتباطی

ندانی هیچ کس را قابل خویش

به موج عشق کم کن از غرورت

جدا کن صخره را از ساحل خویش

مهدی زکی زاده قریه علی 9/8/92 

تا عمو زنجیر بافی بافت زنجیر مرا

زد گره برتار مویت دست تقدیر مرا

گریه سهمم هست از عشقت که برآن راضی ام

نیست چون جزعشق تو خودکرده تدبیر مرا

شیرمردی هست آیا تا دراین کفتارزار

ازغلافش درکشد این کهنه شمشیر مرا

چون جوانمردی-نگارا-انتظارش میرود

مهربانی هاکنی جسم و دل پیر مرا

پیش چشمان تو کم آورده ایم دریا و من

پس بلطف خویش بنگر عذر تقصیر مرا

آدمی اخراجی ام ،حوا،بهشتم دست توست

عشق تو تاثیر دارد حسن تغییر مرا

میدمی با نازهایت تاکه سازی شعله ور

سینه ی از آتش عشق تحت تاثیر مرا

مهدی زکی زاده 6/8/92

ترجمه ی آیه ی زیبای عشق

از تو توان یافت تسلای عشق

بسکه نگاه تو تماشایی است

با تو رود دل به تماشای عشق

باد که در موی تو موج افکند

موج خوش افتاده به دریای عشق

آدم از احساس تو تکمیل شد

گرچه خدا ساخته حوای عشق

دشت جنون گستره ی دید توست

درپی دیدار تو لیلای عشق

حسن رخت طعنه به یوسف زند

زآن شده ام بنده زلیخای عشق

دست ترا برسر افلاک برد

گفت : علی(ع) آمده مولای عشق

شیعه پراز عشق خدا و رسول(ص)

هست و اندیشه ی فردای عشق

پس ثقلین آمده در وصف تو

ترجمه ی آیه ی زیبای عشق

مبارک باد تان عید مولا

ملتمس دعای خیرتان

مهدی زکی زاده 26/7/92

برخط لبان تو – خدا - عشق نوشته

از فرق سرت تا نوک پا عشق نوشته

تا شعر لبان تو به یک بوسه سروده

دیدم که چه پرمهر و وفا عشق نوشته

گلواژه ی عشقی ،نفست زمزمه ی لطف

با دست تو ، حق ، درهمه جا عشق نوشته

برگردنت آویخته ای آیه ی رحمت

البته پس از رفع بلا عشق نوشته

آدم شوم از زمزمه ی نام تو ،حوا

زیرا که خدا نام تو با عشق نوشته

باچشم تو تاجان به تماشای جهان رفت

می دید که در ارض و سما عشق نوشته

ازمدرسه ی عشق تو این درس گرفتم

چشمان تو سرمشق مرا عشق نوشته

((مهدی زکی زاده قریه علی25/7/92))

السلام علیک یا امیر المومنین،علی علیه السلام

من کنت مولاه فهذا علی مولاه

شان نزول ثقلینی ، علی(ع)

مرد تک بدر و حنینی ، علی(ع)

حسن حسن(ع) از رخ زیبای توست

شوق شهادت به حسینی(ع)، علی(ع)

علم نبی(ص) شهر و علی(ع) شد درش

کوثر حق ، یاس نبی(ص) ، همسرش

در ره حق جان بکف آورده ، شد

جای نبی(ص) در شب کین ، بسترش

موقع گفتار ، از انسان سر است

جلوه ی حق شد که خدا باور است

یار نبی(ص) افضل اصحاب اوست

چون اسدالله ، علی(ع)،حیدر است

سنت او ، سیره و راه رسول(ص)

کار علی(ع) ، تحت نگاه رسول(ص)

نور علی(ع) ، نور رسول خداست

مهر(محمد(ص) ، علی(ع) ماه رسول

شوق علی(ع)،خدمت خلق خداست

اسوه ی عدل است و کمال صفاست

شیعه و سنی ، همه خواهان او

چونکه علی(ع) جان و دل مصطفی(ص) ست

صاحب شمشیر دودم ، حیدر است

برصف کفار ، علی(ع)، صفدر است

نان به یتیمان دهد از دست خویش

در بر مظلوم نگاهش تر است

شیعه ی مولاست به راهش روان

هم به عمل شیعه و هم در زبان

حق و عدالت طلبی ،راستی

هست علی(ع) سنت و طاها نشان

راه تو ، اندیشه ی ما ، یا علی(ع)

عشق تو در ریشه ی ما ، یا علی(ع)

تحت لوایت به خدا میرسیم

کار شما پیشه ی ما با علی(ع)

((مهدی زکی زاده قریه علی5/7/92))

بی تو یتیمم،مرا،گرمی آغوش نیست 

حرف دلم را سری حوصله و گوش نیست 

نیستم از یاد تو دور برای دمی 

در دل من یک دم این یاد ،فراموش نیست 

بارقه ی عشق تو سوخت وجود مرا 

تا منم و عشق ،این بارقه خاموش نیست

طعنه زن هوشیار منع زلیخا کند

کیست که از یوسف روی تو مدهوش نیست

ره رو راه حسین(ع) راه وفا میرود

دل زده و خسته از طعنه و پاپوش نیست

زنده باد یاد حضرت مسلم(س) پیغام بر باوفا و مظلوم امام شهیدان کربلا

مهدی زکی زاده22/7/92