مرگ بی معناست برآنکس که شد احیا به عشق
آنکه جسم و جانِ خود را می کند اهدا به عشق
زندگی تنها نه زنده بودنِ جسم است و بس
چون حیاتِ جاودانی میشود معنا به عشق
میشود درخاک،پاک از صفحه یِ هستی نشد
میشود چون قطره ای جانبخش شد دریا به عشق
داستانِ عمرِ هرکس آخری دارد ولی...
میتوان در یادها شد تا ابد مانا به عشق
مرگ، پایانِ کبوتر نیست،آغازی ست خوش
تا بهشتِ آرزویِ آدم و حوا به عشق
(زنده باد آنکس که بااهدای اعضای خود،حتی بامرگش نیز زندگی ساز میشود... به موضوع اهداء عضو بیشتر فکر کنیم
((م.زکی زاده18/3/93))
کلمات کلیدی: مرگ، زندگی، اهداءاعضاء، اهداء
شدم دلیلِ شکستن ، دلیلِ آزارت
دلیلِ روحِ پُرآشوب و جسمِ بیمارت
تویی که لحظه به لحظه کنارِ من بودی
منی که ساعتی حتی نبوده غمخوارت
بهار در نفسِ تو همیشه جاری هست
سرودِ عشق و صداقت نسیمِ گفتارت
غرور پیشِ نگاهِ تو سربزیر و خموش
که سربلندی و بخشش نشسته در کارت
شب از وجودِ تو مهتاب می تراود ماه
و روز ،گرمیِ خورشید ،نقشِ رخسارت
مراببخش که قدر ترا ندانستم
شدم دلیلِ شکستن ، دلیلِ آزارت
(تقدیم به همسرِ مهربانم که متاسفانه این روزها بیمار است... به امید آنکه همه ی ما قدر همسرانمان را بدانیم و خداوند بیماران را شفا عنایت فرماید.آمین)
((م.زکی زاده قریه علی 18/3/93))
کلمات کلیدی:
زخمِ دلِ تنگِ مرا عشق تو میهم می شود
تایادِ رویت می کنم،اشکم فراهم می شود
سیب از بهشت آوردی و حوّایِ تقدیرم شدی
باعشقت این مردِگنه آلوده آدم می شود
درچشمِ سبزت دیده ام وقتی درِباغِ بهشت
دور از نگاهِ روشنت دنیا جهنّم می شود
وقتی دلت می گیرداز زخمِ زبانِ این وآن
طوفانی از آشفتگی بارانِ نم نم می شود
باورندارم دوستی با دوری اَت افزون شود
دور از تو حِسِّ زندگی در جانِ من کم می شود
حتی به تیغِ مرگ هم این رشته را نتوان برید
آنجا که بندِ دوستی باعشق محکم می شود
از قطره قطره شوقِ ما دریایِ عشق آید پدید
از عشقِ هاجر سرزمینِ خشک زمزم می شود
تنها دلیلِ زندگی عشق است و ایمان و وفا
بی عشق نقشِ زندگی یک طرحِ مبهم می شود
((مهدی زکی زاده قریه علی17/3/93))
کلمات کلیدی:
زاییده ی خردادم و همزاد غزل
درگنجِ لبم پُراست فریادِغزل
لبخندِ تو طعمِ ناب وشیرینِ عسل
دلبسته یِ خنده یِ تو فرهادِ غزل
عمریست که رفته ای ولی هرنفسی
درخاطرم آورد تُرا یادِ غزل
دراین خفقان که عشق نفرین شده است
ماییم و زبان سرخ وآزادِ غزل
یک روز تو میرسی چنان صبحِ سپید
بر دادِ من و دادِ دل و دادِ غزل
از نام تو کُلِّ دفترم پُر شده است
چشم تو بنانهاده بنیادِ غزل
در دشتِ دلم دَواندی آهویِ نگاه
هربیت دوان پیِ تو صیّادِ غزل
پیغام من و تو دور از چشمِ حسود
باقاصدکی نشسته بر بادِ غزل
((تقدیم به متولدین خرداد....چه سعادتمندم که همچون سال تولدم،امسال نیز روز تولدم(25خرداد)نزدیک نیمه ی شعبان است....پدرمرحومم پس از سال ها انتظار،نوید تولدم را درخواب دیده بود و نامم را بنا به ارادتشان به صاحب الزمان و نیمه ی شعبان همنام ایشان نمود....ای وای برمن که لایق این نام زیبا نیستم...کاش باعشق و مهر و حسن توجه آقا،لایق دست داریشان باشیم....دعا بفرمایید))پیشاپیش میلاد امام عشق و انتظار و امید مبارکباد بر منتظران راستینش))
(مهدی زکی زاده قریه علی))
کلمات کلیدی: غزل، منتظر، امام عصر(عج)، مهدی، خرداد، نیمه شعبان
به خوبی که کردند،مابدشدیم
به رفتن،به ماندن مردَّدشدیم
ازآیاتِ پرعشقِ پروردگار
جهنَّم گزیدیم و مرتدشدیم
نه دردشمنی اهل حقیم وعدل
نه دردوستی،خارج ازحدشدیم
پُرازادِّعایِ بزرگی وعلم
نودراندیده ولی صدشدیم
نکردیم خدمت به خلقش،ولی
طلبکار از حیِّ سرمد شدیم
به رودی که زاینده ی عشق بود
کم آورده وازحسدسدشدیم
و درامتحانِ وفاوصفا
دریغا،دریغا...همه رد شدیم
و جاداردازماه یادی کنیم
که او زجردیده وما مَدشدیم
نخواندیم یک آیه قرآن ...ولی....
به تفسیر کردن،(نعوذبالله) محمد شدیم
((م.زکی زاده))
امّیدِسحرندارم افسوس
ازیار خبرندارم افسوس
درجنگِ میانِ وصل وتقدیر
چشمی به ظفرندارم افسوس
پایان بهارِ عمرم آمد
برشاخه ثمرندارم افسوس
دیدند به چشمِ شور ما را
یک چشمِ نظر ندارم افسوس
درخاطرِخسته و حزینم
بیتِ خوش و تر ندارم افسوس
ازمعدنِ مهربانی تو
چندیست گهر ندارم افسوس
درعشقِ تو گرچه سخت و تلخ است
دستی که بسر ندارم،افسوس
((م.زکی زاده)
کلمات کلیدی:
وتوخواندی وزمین ازنفست زیبا شد
اسمان امده درشوق وزبانش وا شد
کوه درلرز شدازنغمه ی (اِقراء باسمِ ربّک...)
تو سرازیر شدی ،نور...جهان پیما شد
آیه آیه لبت پرتوِ خوشید چکید
باتو از کوهِ(حرا) صبحِ نویی پیدا شد
آمدی..شب به سحر کرد سلام،آدم نیز
خواب را پشتِ سر انداخت و از جا پا شد
توپسندیده ترین معجزه در کف داری
آیه هایی که فراگیرِ همه دنیا شد
درنفس های تو اندیشه ی موسی جاریست
از دَمَت خاطره یِ مرده دلان اَحیا شد
دل به دریازدی و عشق به نیل افکندی
عشق،در دامنِ پُرعاطفه ات موسا شد
عمرتو گرچه کم از حضرت نوح است اما
قطره یی زحمتشان پیشِ شما دریا شد
درچهل سالگی ات عشق پذیرایت شد
از امین بودن و از مهر و وفا،تقوا شد
طرحِ لبخند تو ترس از دلِ آدم برداشت
و رها از تو زِزندانِ هوس،حوّا شد
مبارک باد عید مبعث پیامبر عشق و مهر و لبخند
رسول رحمت و برابری و تقوا محمدابن عبدالله(ص) بر پیروان راستین و دوستداران صادقش