شدم دلیلِ شکستن ، دلیلِ آزارت
دلیلِ روحِ پُرآشوب و جسمِ بیمارت
تویی که لحظه به لحظه کنارِ من بودی
منی که ساعتی حتی نبوده غمخوارت
بهار در نفسِ تو همیشه جاری هست
سرودِ عشق و صداقت نسیمِ گفتارت
غرور پیشِ نگاهِ تو سربزیر و خموش
که سربلندی و بخشش نشسته در کارت
شب از وجودِ تو مهتاب می تراود ماه
و روز ،گرمیِ خورشید ،نقشِ رخسارت
مراببخش که قدر ترا ندانستم
شدم دلیلِ شکستن ، دلیلِ آزارت
(تقدیم به همسرِ مهربانم که متاسفانه این روزها بیمار است... به امید آنکه همه ی ما قدر همسرانمان را بدانیم و خداوند بیماران را شفا عنایت فرماید.آمین)
((م.زکی زاده قریه علی 18/3/93))
کلمات کلیدی: