انتظار فرج...
انتظار فرج ، اندیشه ی باران شدن است
در زمستان و خزان ،شوق بهاران شدن است
می رسد آنکه دهد بر دل دلمرده نفس
فصل پایان زمین،محو گلستان شدن است
دور گردون دوسه روزی بمراد ستم است
قسمت کاخ ستم ساخته، ویران شدن است
می رسد آنکه کند وصل زمین را به سماء
او که تصمیم الهیش به پنهان شدن است
غیبت اوست مسلمانی مان را محکی
وقت در خط ولی بودن و سلمان شدن است
((آسمان بار امانت نتوانست کشید))
اجر این بار بسر بردن،انسان شدن است
آسمانی شو و دل را به ولایش بسپار
شرط رضوان خدا جزو محبان شدن است
اللهم عجل لولیک العجل ((((((مهدی زکی زاده 11/11/90)))))
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
دربیان مدحشان ،همحس دعبل می شوم
درهوای کویشان گم کرده منزل می شوم
باتوکل بر خدا و تحت امر نائبش
برگ برگ فتنه ها را مهر باطل می شوم((((((مهدی زکی زاده 11/11/90)))))
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
کلمات کلیدی:
مامهر رسول(ص) و آل در جان داریم
آقا، به کلام پاکت ایمان داریم
برخنده ی دشمنان نداریم طمع
جان برسرعشق و عهد و پیمان داریم
++++++++++++++++++++++++++++++++
اندیشه و عشق رهبری در دل ماست
چون مهر و ولای حیدری در دل ماست
این عشق که ما به ابن زهرا(س) داریم
بس بیش زمهر مادری دردل ماست
++++++++++++++++++++++++++++++
این گوش که ما به امر رهبر داریم
گوشی ست که بر کلام حیدر(ع) داریم
گر امر کند به حذف کفار یهود
از روی زمین بساطشان برداریم
+++++++++++++++++++++++++++++++
به دل عشق ولایت جاودان است
که اقیانوس ایشان بی کران است
نگهدارد خدا سید علی را
که نطقش چون علی(ع) قرآن نشان است
++++++++++++++++++++++++++++++++
خوش باد وطن که نور یزدان دارد
چون سید علی به جسم خود جان دارد
از مهر ولایت است راهش روشن
برلطف رسول(ص) و آلش ایمان دارد
++++++++++++++++++++++++++++++++++
رهبر نفسش هوای مولا(ع) دارد
درجان تمام مؤمنان جا دارد
فرمود که اهل کفرآگه باشند
شیعه علم حسین(ع) برپادارد
++++++++++++++++++++++++++++++++++
با رهبر خویش عهد و پیمان داریم
بیعت به ولی به امر یزدان داریم
همراه علی رویم تا وقت ظهور
امید به وعده های قرآن داریم
((مهدی زکی زاده قریه علی22/11/90))
+++++++++++++++++++++++++++++
کلمات کلیدی: رهبر- مولا- خصم- ولایت- رسول
حب الوطن من الایمان
قریه علی مرکز دهستان خرمدشت از توابع کوهبنان کرمان
به یاد خانه ی اجدادیم، خاک پاک دهستان قریه علی، که به لطف خداوندخاکش آباد و دل مردمانش شاد باد
تا خاطرات کودکیم زنده می شود
روحم پراز نشاط و لبم خنده می شود
آرامشی عجیب به جانم نشسته و...
ابر غم زمانه پراکنده می شود
آن روزهای شاد و صمیمی چه خوب بود
در باغ پسته، عاطفه چینی چه خوب بود
شب ها کنار خاطره های پدر بزرگ
در زیر نور ((لمپا))نشینی، چه خوب بود
یادش بخیر، دست ((نه نه)) سفره ی خمیر
شور تنور داغ و نشاط کمی ((پنیر))
بود ((اشکنه))، شکسته نمی شد ولی دلی
شاکر تمام خانه زیک لقمه ی ((فتیر))
وقت غروب و آمدن گله از چرا
آهنگ پر نشاط هیاهوی بچه ها
دستم به شاخ ((بز)) و چشم می دوید
دنبال شیر تازه و خوشحالی ((بابا))
آن کوچه های خاکی ده، یادشان بخیر
شور و نشاط و پاکی ده، یادشان بخیر
صبح اذان و آب قنات و حسینیه
مردان مرد و افلاکی ده، یادشان بخیر
گرچه هوای ((ده علی))ام، سبز دشتی است
گرچه زمان، زمانه ی رنج و پلشتی است
اما هنوز مردم ((قریهجعلی)) خوشند
زیرا ((امامزاده ))شان خوب و مشتی است
یارب مرا به خانهجی اجدادیم ببر
آنجا که عشق و مهر و وفا، دادیم، ببر
وقت وفات، خاک ((امامزاده))ام ببخش
از این جهان به پاکی و دلشادیم ببر
برای شادی روح جمیع رفتگان به دیار باقی از دهستان قریهججعلی، صلوات
مهدی زکی زاده قریه علی
کلمات کلیدی: ده علی- وطن-اجدادی