از این به بعد با هرکسی مثل خودش تا میکنم
دیگه نمی گم عاشقم... عشقمو حاشا میکنم
از این به بعد دل میزنم به بی خیالی بی غمی
دل میشکنم - مثل همه- بعدش تماشا میکنم
ی عمری هرکی زخمی زد ، بوسه زدم به صورتش
از این به بعد زخم دلو رو به همه وا میکنم
قول داده بودم به خدا ، که بد نگم از هیچ کسی
شرمنده ام اوستا کریم ، این پا و اون پا میکنم
این روزا ساز دلمو کوک می کنم رو شیش و هشت
رقص قشنگ عاشقی با دلم اجرا می کنم
.
.
.
.
اما بازم پیش تو و چشم تو کم می آره دل
می پره رنگ صورتم ، زود دلو رسوا میکنم
((مهدی زکی زاده 31/4/92))
کلمات کلیدی:
با لقمه ی نامت – سحر- بستم لب از نام دگر
افطار جز نامت نمی خواهد دلم کام دگر
زیباترین اوقات من آغاز با عشق تو شد
ای وای اگر جز عاشقی خواهم سرانجام دگر
شیطان به حیله سیب را انداخت در دامانشان
بر آدم از حوا نبود جز عشق پیغام دگر
یوسف به بال عشق پاک از چاه و از زندان رهید
عشق زلیخا کی زند بر پای او دام دگر؟!!
از من که عمری خورده ام زخم زبان از عاشقی
بشنو که شیرین است درد عشق از آلام دگر
وقتی که بر بام دلی مرغ دلی آرام یافت
بی دانه میمیرد –بلی –بی میل بر بام دگر
پروانه ای هستم که بر شمع رخت پرسوختم
از کشتگانت لیست کن ،بنویس :گمنام دگر
((مهدی زکی زاده قریه علی 28/4/92)
طاعات و عبادات عزیزان مقبول درگاه احدیت
ملتمس دعای خیرتانم
کلمات کلیدی:
عشق است کند ممکن ،هر امر محالم را
شیرین کند عشقی ناب ، تا قهوه ی فالم را
در گوش دلم خواند : تقدیر تو دست توست
پاسخ بدهد عشقم هرگونه سوالم را
روز و شب عمر من با آنکه زمستانی ست
گرم است دلم ،چون عشق ،بسته گره شالم را
تا زمزم مهر دوست در سینه ی من جاریست
برچشمه ی چشمانم ،بین اشک زلالم را
بر شکوه - لبان من - ماه رمضان دارند
خواهم رطب عشقت ، افطار حلالم را
بر قله ی سخت عشق ،پرچم زده وقتی دل
بر گردنم آویزم ، باشوق مدالم را
درجان حسود -آتش-افکنده دل شادم
شد شعله بسر چون دید، گل کرده نهالم را
با آنکه چنان آدم ،تبعیدی ام از جنت
با عشق به حوا - حق - افزوده مجالم را
چون معجزه ی عشقت ،حسی ست مسیحایی
یاد تو دهد نو جان ،افسرده خیالم را
((مهدی زکی زاده 16/4/92))
تاکی درون پیله بی پرواز باشیم؟
بی بال و پر در نقطه ی آغاز باشیم
سربسته تا کی از جهان پنهان بمانیم؟
درگیر خود ، تنها اسیر راز باشیم
وقت است چون پروانه بال از هم گشاییم
باشمع و باگل ، با همه دمساز باشیم
عطر بهار آریم با خود چون پرستو
چون بلبلان شاد در آواز باشیم
از بام خانه جغد را بیرون نماییم...
با دشمنان خود عقاب و باز باشیم
((مهدی زکی زاده – تیر 92))
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
تا که روحم پر بگیرد سوی تو
مرگ را خواهم در آرزوی تو
ای احورای مسیحا دم ،بیا...
تاکه جان گیرد دلم از بوی تو
در تمام عمر و حتی بعد مرگ
جسم و جان دارم به جستجوی تو
کاش تقدیرم شود وقت سفر
باشدم همراه خاک کوی تو
تا بدریای محبت سرزنم
مثل برگ افتاده ام در جوی تو
شانه ات را بوسه باران میکنم
چون گره خوردم به تار موی تو
ناز شصتت ، تیر مژگان خوش نشست
بر دل من از کمان ابروی تو
شیر پیر ، این قلب پر احساس من
شد اسیر دیده ی آهوی تو
تا نگیرد دست و پای دل تنم...
مرگ را خواهم در آرزوی تو
((مهدی زکی زاده قریه علی 10/4/92))
کلمات کلیدی:
کجاوه میبرد یابو و اشتر میکشد گاری!!
عجیب است این تخصص مندی!! و شایسته سالاری!!
نه کار تاج برسر نیک ، نه حال هاله برسر خوش
خوشا جای کله بر سر سریر عقل بگذاری
نه دارد سفره ها نان و نه دارد لوله مان نفتی
نه جیب کارگر پول و نه صاحب کار او کاری
بساط کارمندان هم ندارد صحبتی بهتر
نه دارد کارشان تعریف ،ندارند ارج و مقداری
معلم نمره اش هیچ و غرورش نیز پیچیده
نه دارد میل تدریس و نه دلسوزی و غمخواری
بجای کار فرهنگی سخن پشت سخنرانی...
که ارزد نیم جو کردار به صد گفتار خرواری!!
اگر در گفته و رفتار ریا و کذب کم گردد
نیازی نیست سرباز وطن را کار سرداری
کنون که دولت تدبیر نوید اعتدال آورد...
کنیم ایران خود آباد به علم و دین و همیاری
((مهدی زکی زاده قریه علی – تیرماه 92))
کلمات کلیدی:
شیخ حسن آمد به دستانش کلید
داده قفل باز را بر ما نوید
آمده تا هاله از سر ، چاله را
از سر هرکوچه سازد ناپدید
باحضور مردم و این انتخاب
هوش هم از کله ی بعضی پرید
گفت دارد دولت او اعتدال
بر زیاد و کم روی ها خط کشید
گرچه روحانی ست،جسمانی ست هم
باید از دنیا چو بر عقبا رسید
ای خوشا آنکس که دردنیای خویش
خنده ی حوران جنت را خرید
رهرو پیوسته تا مقصد رسد
تندرو در بین ره خواهد خزید
کی برای هسته،عاقل باغبان
شاخه را از بیخ و بن خواهد برید؟!!
روید از این هسته تنها یک درخت
شاخه اما میوه ها آرد جدید
دوستان ،بسیارشان هم اندکند
دشمن حتی یک تنش باشد شدید
چون اصول اصلاح خواهد ،لازم است...
راه اصلاحات ،اصولی برگزید
دولت تدبیر یعنی:عاقلان
عاشقانه دست خود برهم دهید
کشور ایران سرای کوروش است
هم سرای بوعلی و بایزید
می نماید پرچمش را سرفراز
دست ایرانی به ایمان و امید
میهنم ایران، بمانی جاودان
ای سرای صلح و ایمان و شهید
باحضور دکتر و شایستگان
خواهی از ایران نوای خوش شنید
((مهدی زکی زاده قریه علی 10/4/92))
کلمات کلیدی: ایران، دکتر روحانی، دولت تدبیر، هاله، سرای امید، کوروش
کلمات کلیدی: