سرفرازی نیست تنها قسمت سردارها
ره به مقصد برده,بس بی پا وسرها,بارها
شرح وصفت را سرودن, مثنوی هفتاد من
امتداد خط فکرت حسرت خودکارها
چشم در چشم تو آهو راخجالت مرگ کرد
خط لبخندت شد اما نسخه ی بیمارها
صحبت از پرواز کردی آنسوی هفت آسمان
می پری نزدیک قاب قوسی دیدارها
سرزنشگرها بریده اند,هم دست هم زبان
تازه از تو سرزدن دیدند در بازارها
عمر جاویدان دهد, خون بوسه بر جام وفا
نیست عشقت در اصول مکتب مردارها
ما کجا و مهربانی های مه رویی چو تو
ما ریا کاران نقش مهر بر دیوارها
شاهکار آفرینش...
مرگ پایان تو نیست
#مهدی.زکی زاده
تقدیم بر او که خون سرخ مظلومانه وعاشقانه و بر ریایش, سرسبزی دشت باورمان را بارمغان آورد
#محسن-حججی
دلت همسایه ی دیوار به دیوار غزل
و لبت, چشمه ی جوشنده ی سرشار غزل
میشود شعر تر از جام لبانم لبریز
انجمن را چو کند عطر تو گلزار غزل
بوسه خوانی کنم از خط لبانت باشوق
خوش سروده ست ترا حضرت دادار غزل
شاعر روی تو اند حافظ و سعدی,نیما
شهریار از تو عزیز است به دربار غزل
وشکوفا شده گل از گل(شاهد),وقتی...
داده لبخند ترا, نسخه, به بیمار غزل
جای نان, باده به (درویش) محبت بدهید
سرخوش از (نغمه)ی عشق است گرفتار غزل
خالی از عشق,جهان,جای غزلخوانی نیست
گرمی از آتش عشق است به بازار غزل
#مهدی.زکی زاده 96/6/1
وه,چه خوب است درآغوش تو مأواکردن
چشم درچشم تو هرصبح وشبی واکردن
گم شدن ازهمه ی همهمه هادردل شهر
همدمی,همنفسی مثل تو پیدا کردن
رنگ افکار مرا آبی رؤیایی کن
برتن شعر,خوشا جامه ی رؤیا کردن
حرف های دل دیوانه به چشمم جاری ست
عاشقی کاش بیاید به تماشا کردن
گیرم ازحسن به یوسف شدگی نزدیکم
نیست درفکرکسی کارزلیخا کردن
گاهی ازمهر سری هم به دل ما بزنید
بایداین درد به گلخنده مداوا کردن
#مهدی_زکی_زاده
کلمات کلیدی:
وه,چه خوب است درآغوش تو مأواکردن
چشم درچشم تو هرصبح وشبی واکردن
گم شدن ازهمه ی همهمه هادردل شهر
همدمی,همنفسی مثل تو پیدا کردن
رنگ هزیان مرا آبی رؤیایی کن
برتن شعر,خوشا جامه ی رؤیا کردن
حرف های دل دیوانه به چشمم جاری ست
عاشقی کاش بیاید به تماشا کردن
گیرم ازحسن به یوسف شدگی نزدیکم
نیست درفکرکسی کارزلیخا کردن
گاهی ازمهر سری هم به دل ما بزنید
بایداین درد به گلخنده مداوا کردن
#مهدی_زکی_زاده
کلمات کلیدی:
روز میلاد تو,هنگام شکوفاشدن است
باغ با آمدنت سرخوش زیبا شدن است
روبروی نظرت چلچله ها می خندند
چله پیش قدمت منتظر پاشدن است
میشودباتوبهاری شدوگلباران شد
که وجودت سبب عاشق دنیا شدن است
عطرسیب است که برگونه ی سرخت داری
آدمیت همه درعاشق حوا شدن است
قصه ی یوسف وآن عزت بی مانندش
همه وابسته به معشوق زلیخا شدن است
ای بهاری نفست شعرمرا جان داده
ازتو این مرده دل آماده ی احیا شدن است
قدر لبخند ترا مثلی منی می داند
آنکه بر درد دلش شوق مداوا شدن است
ازتو هر اول اسفند غزل می روید
روز میلاد تو هنگام شکوفا شدن است
#مهدی_زکی_زاده
تقدیم به او, که باتولدشان,اسفند را سرشاراز شوق بهارکرده اند,به مهروعشق ومعرفت...
تولدت مبارک
کلمات کلیدی:
دردست توآرامش طوفان دریا
جان کویرم بسته ای برجان دریا
ستارخان باوفا, تبریزی عشق
دلتنگ دیدارت من و تهران دریا
اشک مرا جز ابر بارانی نبیند
پوشیده گرید ماهی خندان دریا
بی واهمه چون موج سربرصخره دارم
آرام جانم,پیکر عریان دریا
جان میدهم درساحل آغوش گرمت
یابد نهنگ آزادی از زندان دریا
شب پرسه هایم رنگ شببوهای تنهاست
تنها,ولی خوش عطردرگلدان دریا
جانم دهدنقش تبسم برلبانت
جان من وجان نگاهت,جان دریا
#مهدی.زکی زاده
دلهامان دریایی وپرشوروآرام وآرامش بخش بادانشاءالله????????
کلمات کلیدی:
آلودگی وپیکر عریان دماوند
بس زخم غم افتاده به دامان دماوند
سرفه ست پس سرفه ودود است پس دود
زجراست شب وروزپریشان دماوند
هستند پی نقشه ی قالیچه ی ایوان
وقتی شده ویران بن تهران دماوند
تادید ز بالا که سراکرده به گوریم
رنجیده وگریان شده چشمان دماوند
بوده ست نشان عظمت,قدرت وایمان
تن خسته ی ترسیده ی حیران دماوند
آن دخترک رنگ پریده,سرمیدان
گل داشت,پلاسیده,ز گلدان دماوند
جنگ است سرسطل زباله,پی نانند
مردان غیور دل میدان دماوند
باشیشه شکستندو خمیدند ورمیدند
زنهای احورایی خندان دماوند
ای وای به فردای من وحال غزل ها
آفت زده امروز چو برجان دماوند
یارب بفرست ازسرمهروکرم ولطف
بر باور آفت زده, باران دماوند
#مهدی.زکی زاده
دوربادآلودگی ازجان شهرو اهلش به برکت باران مهروپاکی وبی ریایی انشاءالله?????? https://telegram.me/mehdi2zakizadeh
کلمات کلیدی: آلودگی هوا، تهران، دماوند، گورخواب