بی چتر غزل بارشِ چشمانِ تو زیباست
دیدارِ نگاهِ تو مرا اوجِ تمناست
سربسته نگویم ،همه یِ شهر بدانند
آرامِ دلم وقتِ به چشمِ تو تماشاست
باعشقِ تو بالاروَم از قله یِ هستی
این قطره ی دل از کَرَمِ عشقِ تو دریاست
گفتند:وصالِ تو مگر خواب ببینم
فرهادِ دلم عاشق شیرینیِ رویاست
شب تاسحر از آرزویِ خویش سُرایم
در دستِ دعایم گلِ دیدارِ تو پیداست
((مهدی زکی زاده قریه علی))