مهمانی.....
به قطره قطره اجابت دعای باران را
به لقمه لقمه ی عشق تو روزه داران را
به لحظه لحظه کنار تو بودن ازسرعشق
که با امید تو طی میکنم زمستان را
تویی که مهر فروزندهای و گرمی و نور
و روی خوش بنمایی زلطف مهمان را
به گوش شانهام ای کاش نغمهای می خواند
سرت،که یاد بگیرم حدیث سامان را
تویی که حال مرا عاشقانه میفهمی
و درک میکنی دلخستهی پریشان را
تویی که نقش نگاهت همیشه دریاییست
ومیبری زدلم توس موج و طوفان را
زچای داغ به فنجان و بوی تازهی نان
به ذره ذره وجودم تو می دهی جان را
به عهد بسته شده عاشقانه می مانم
ز یاد خود نبرم با تو عهد و پیمان را(فروردین 1391-ده علی)
کلمات کلیدی: