زائر چشم تر چون حرمم
طالب روی مه ات دم بدمم
جاده شاهداین است که من
بتمنای تو ثابت قدمم
عاقبت آدم این عشق شود
دل محتاج عطا و کرمم
می نویسم خط لب های ترا
شدلب بوسه نشانم قلمم
روبمحراب نگاهت دارم
چون مسلمان تو زیباصنمم
هرچه افزون شودم سختی راه
نشود عشق تو یک ذره کمم
تشنه ام بارش الطاف ترا
تازند برلب خشکیده نمم
هرچه از عشق برآید نیکوست
باتو خورسندی و دور از تو غمم
لحظه ای از تو دلم غافل نیست
یادتو هرشب و هرصبحدمم
((مهدی زکی زاده 6/10/91))
کلمات کلیدی: