دیشب سراغت را دل از دریا گرفت و...
رویای چشمانت به خوابم پا گرفت و...
دل را به دریا می زدم بی ترس با شوق
تا((دوستت دارم)) به لبها جا گرفت و...
سیب از درخت افتاد تا از جذبه ی عشق
آدم نشان خانه ی حوا گرفت و...
قانون افتادن زمین را عشق آورد
قانون تلخی که همه دنیا گرفت و..
بعد از به چاه افتادنش زندان نشین شد
چون دست کم عشق زلیخا را گرفت و...
عشق اژدها شد،نیل شد،سرچشمه جوشاند
وقتی عصا را ازخدا موسی گرفت و..
.
.
.
خواب خوشم را ناگهان مادر بهم زد...
رعوایشان بالا که با بابا گرفت و...
#مهدی.زکی زاده
کلمات کلیدی: