دراین قهوه فال عجیبی ست یارب
و امسال سال عجیبی ست یارب
به گردن گرفتیم عاشق کشی را
که وزر و وبال عجیبی ست یارب
گرفتار خود کرد مرغ دلم را
نه دانه که خال عجیبی ست یارب
سر عشق ورزان – زمستان تهمت –
به داراست، شال عجیبی ست یارب
و گویند ما را تو از یاد بردی!!
که امر محال عجیبی ست یارب
به چشمان آدم از احساس حوا
چه اشک زلال عجیبی ست یارب
سحرگاه تقدیر ،من و عشق ،تنها
و این حال حال عجیبی ست یارب
((مدیران کارا زیادند ،هرچند...
که قحت الرجال عجیبی ست یارب!!!))
مهدی زکی زاده قریه علی...مرداد1392
کلمات کلیدی: یارب، قحط الرجال، سحرگاه، تقدیر، شایسه سالاری، مدیران