با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+[تلگرام]نشسته ايم بِسوگِ کسي که برپاخاست
و قَد مقابلِ #ظلمِ ستمگران آراست
هم او که پر زد و تا اوجِ آدميت رفت
به قله هايِ شرف پرچمش همآره بِپاست
خميده قامتمان زيرِ بارِ ظلم و فقط
از او که مردِ عمل بود لب پر از آواست
سرش به نيزه بلند است و خم نشد هرگز
که از قبيله يِ طوفان و زاده يِ درياست
ترانه ساز شو از اشکِ زينبش، فرياد...
بزن که : #مرگ_براهِ_عقيده_بس_زيباست
کسي که حقِّ کسي خورده در کنارش نيست
عمودِ خيمه يِ او #عدل و علم و مهر و وفاست
بزن به سينه، سپس مشتِ خويش بالابر
عليه هرکه ستم پيشه، اهل جور و جفاست
که #کربلا همه اش اشک و خون و ماتم نيست
#حسين ع اسوه يِ مردانگيست، خونِ خداست
#مهدي_زکي_زاده
بياموزيم از #کشتي_نجات، دل به دريا زدن عليه ظلم و بي عدالتي را و روشن کنيم راهِ زندگي مان را به نورِ #چراغِ_هدايت، به مددِ دادارِ مهر و عدل آفرين
+[تلگرام]بيچاره باغبان
در زمانه يِ
(هرگلي، بويي)
که زنبورها
قندآب به کندو ميبرند
باران قهر
رنگين کمان هاي فَوّاره اي
و شاعران جشنواره اي.
زبانها درآمده اند
به زخم زدن
پَرسه هايم را در کوچه ي شب
که : مهتاب
قراردارد با سياره ها
پشت ابرها
نميدانند
سرشارم از روياي رويارويي اش
عشق
زنده با وصال که نيست
خيالِ مهرش
کافي ست
دلم را
#مهدي_زکي_زاده
+[تلگرام]پوزخند ميزند
خورشيد به شهر
از سرِ برجِ خانه ات که طلوع ميکند
چقدر بَدَم مي ايد از سرِبرج
که صاحبخانه
اشک مادرم را به نظاره مينشيند
و پدرم
با صورتي سرخ
از سيلي شرم.
در چمنزارِ باغت
کودکانت مشغولند به رنگين کمان سازي
با فواره ها
بيزارم از باران
پيرميشود پايم از پس آبي که سرميزند به کفش هاي خميازه
چه نصيحتِ دردناکي ميکند واعظ
وقتي ميگويد:تقديرت اين است
راضي باش
و ساکت
#مهدي_زکي_زاده
+[تلگرام]بيچاره باغبان زمانه يِ
(هرگلي، بويي)
که زنبورها
قندآب به کندو ميبرند
باران قهرکرده
و فَوّاره ها رنگين کمان سازي ميکنند
و شاعران
جشنواره اي مي سُرايند.
زبان درآورده اند
به زخم زدن
شب پرسه هايم را در کوچه ي شب
که مهتاب قراردارد با سياره ها
پشت ابرها
و نميدانند
سرشارم از روياي رويارويي اش
و عشق
تنها با وصال نيست
خيالِ مهرش
مرا کافي ست
#مهدي_زکي_زاده
+[تلگرام]انسان هرچقدر وجود ارزشمندتري
داشته باشد به همان اندازه مودب و متواضع خواهد بود.
دکتر محمود حسابي
چشمه چرخي زد و درچشمِ چمنزارنشست
باغ از خوابِ زمستان زد و بيدار نشست
سرو ،سرشارِ سحر خنده يِ شبنم نوشي
تبرِ زنگ زده گوشه يِ انبار نشست
آسمان پرشده از فرصتِ پروانه شدن
که قناري غزل آورده به منقار، نشست
بيد رقصيد در آغوشِ جنون زايِ نسيم
سار برخاست و بر شاخِ سپيدار نشست
نقش تقديرِ دلِ هرکه رقم خورد بِعشق
جاودان نامش بر گنبدِ دَوّار نشست
#مهدي_زکي_زاده
زنده و جاويد باد ناممان به عشق،بلزف دادارمهرآفرين
+[تلگرام]چايِ عشق از آتشِ دل دَم کشيد
صحبت از مهتاب تا شبنم کشيد
در بغل رويايِ عطرِ سيب داشت
تا که حَوّا دامن از آدم کشيد
#مهدي_زکي_زاده
شبمان بخير و بمهر سرشار از رويايِ مهرِ دوست
+[تلگرام]زائرِ چشمان تو معجزه بيني کند
تا که زِ گلخنده ات عاطفه چيني کند
هرکه کنارت شبي را به سحر آورد
مهر از او خيزد و ماه نشيني کند
#مهدي_زکي_زاده
شبمان بخير و بمهرباد بلطف دادارِمهرآفرين
+[تلگرام]سلام حضرتِ خورشيد
سلام صبحِ اميد
دلم به مهرِ تو تا شب
ترانه خواهد چيد
چه گرم آمدي از را و نور بخشيدي
زمين به عشقِ تو شب رابه سمتِ صبح کشيد
#مهدي_زکي زاده
سلام
صبح و روز و روزگارمان بخير و بمهر
سرشار از مهرورزي باد بلطف دادارمهرآفرين
+[تلگرام]صميمي، ساده، خوش سيما، زني باچادرِ مشکي
نشسته گوشه اي تنها، زني باچادر مشکي
دلش از مادري پُر بود ،لبانش گيرِ چادر بود
وحسرت... بوسه يِ بابا...زني باچادرِ مشکي
زمين در خون وخاکستر ، پدر،مين ، زخمِ همسنگر
بِبَستر خفته با رويا، زني باچادرِ مشکي
تولد يافت فرزند و پدر پر پر شد و ديگر
برايش قصه مي گفت از شجاعتهايِ او مادر
و عکسي مانده در قابي و رويِ کوچه اي نامش...
و زيبا سنگِ قبري بر مزاري خالي از پيکر
که مفقودالجسد بابا، به دشمن تا که زد،بابا
به پايش بوسه زد يک مين و مينِ ديگرِ معبر...
تنش را. مينِ ديگر ،سر...گشوده بود معبر را...
به ذره ذره اندامش - پدر- سربازِ نام آور
به ما گفتند،نعمت بود،تمامِ سالهايِ جنگ
و از آن گنج ، سهمِ ما: غرور و درد و چشمي تر
دلِ ما و دلِ ميهن ،شده از جنگ پراخگر
که خرمشهر،ازاين گنجِ غمزاد است: خونين شهر
بهاران آمد و پرکرد ميهن را و آذين بست
نپرسيدند حالش را، زني با چادر مشکي
بپوشد صورتش را در جوابِ دخترش با اشک...
چه ماند از قصه يِ بابا؟!!...زني با چادرِ مشکي
#مهدي_زکي_زاده
جاودان باد ياد و نام و راه شهيدانِ ايران عزيز ،و قدردان باشيم خانواده هايشان را.
#آباد_بادا_ايران
+[تلگرام]زمين گسترده شد از جاي پايت
زمان جاري ، در آهنگِ صدايت
دليل خلقت من چيست؟ اي عشق
بسازم خانه اي در دل برايت
#مهدي_زکي_زاده
گراميباد ذي القعده، روز #دحو_الارض، گسترده باد زمين دلمان براي مهر و مهروزي،بلطف دادارمهرآفرين
ملتمس دعايم به عاقبت بخيري
+[تلگرام]تاوانِ يک گلخنده عمري خار چيني ست
دنيا يکي ميبخشد و صد ميستاند
گفتند هر دستي دهي،گيري همان دست
خوبِ ديارِ ما چرا بد ميستاند؟
#مهدي_زکي_زاده
پشتِ اعتمادِ دوست ،به خنجر بي وفايي و نامردي نخراشيم الهي.به خوبي پاسخِ خوبي دهيم کاش
+[تلگرام]سحر از نغمه يِ خورشيد پر شد
و روشن کوچه از آوازِ گنجشک
سلامي کرد و نازي کرد و خنديد
به خيرِ صبحِ در پروازِ گنجشک
شروعِ صبح، گاهِ مهرورزيست
و دستِ عشق، لانه سازِ گنجشک
#مهدي_زکي_زاده
سلام
صبحمان بخير و بمهر وشادي و شادي آفريني باد بلطف دادارِمهرآفرينبه مشتي دانه، عشق را سهم دل خود و مهر را به گنجشکها هديه کنيم
+[تلگرام]لقمه اي نانِ حرام، عمري گلوگيري کند
هر دو دنيا را بسوزد شعله يِ آهِ کسي
دستِ ايزد باز سازد هر گره از کارِ تو
گر خداخواهانه خاري بردي از راهِ کسي
#مهدي_زکي_زاده
دورباد از زندگي مان #مالِ_ناحق و #آهِ_ستمديده ،به حق خواهي و لطف دادارِ مهرآفرين