با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+[تلگرام]شيخي به چُرت بود که زنش وارد شد به تعجيل بگفتا: شيخا چه نشستي که آش شله قلمکار دهند اندر هيئت ابوالفضل!
پس شيخ به عبا شد و ديگ سمت دروازه پيش گرفت.
چون رسيد، کوي هيئت را خيل خلق بديد در آشوب و هياهو! در انديشه شد که نوبتش نيايد و شکم در حسرت بماند!
ره زِ ميان صف گشوده، بالاي ديگ برسيد. ديگ آش نيمه يافت. پس آشپز را بگفت: دست نگاهدار که نذري را اشکالي هست شرعي!
آشپز بگفت: از چه روي اي شيخ؟
خلق نيز به گوش شدند.
شيخ بگفت: قصاب بديدم به بازار که گوسپند تازه ذبح بکرده، سر به کناري نهاده بود. چون زِ سر بگذشتم، حيوان به ناله و اشک شد که قصاب آب نداده هلاکم نمود... هم از اين روي حرام باشد آن گوشت و اين شله!
مردم را ولوله افتاد و آشپز را پرسش که حال که کار زِ کار بگذشته چه بايد کرد شيخا؟
شيخ بخاراند ريش را و بگفتا: خُمس آش به امام دهيد حلال شود!
پس خلق بگفتند آشپز را که خُمس دهي حلال شود، به زِ آنست که کُلِ آن حرام شود!
پس آشپز ديگ زِ شيخ بستاند و آش اَندر بِکرد!
خلق شادمان شده شيخ را درود گفته صلوات بفرستادند.
خشتمال که ترش روي حکايت بديد و بشنيد، شيخ را جلو گرفته بگفتا: اين چه داستان بود که کردي؟ چه کَس ديده که گوسپند سر بريده سخن گويد اي فريبکار؟
شيخ بگفت: مهم شُله است که به ديگ شد!
اَلباقي نه گناه من است که خلق را اگر ميل به خريت باشد همه کس را حلال باشد به سواري.
عبيد زاکاني
جالب و عجيب...کدوم کتابش بوده(اولشم سلام بر شما) - 2-FDAN
+[تلگرام]دلم به شامِ غريبان
چو شمعِ روشنِ سوزان
به داغِ حضرتِ خورشيد
به نيزه قاري قرآن
به سوگِ ماهِ وفادار
به رنجِ دخترِ باران
بيادِ زينبِ تنها
و دردِ جمعِ اسيران
و دودمانِ ستم را
به باد داده به خونش
که اهلِ علم و عمل بود
و خم نشد سرش هرگز
برايِ نان، برِ دونان
خدا کند که مرامم
شود مرامِ شهيدان
+[تلگرام]دستِ کافر،نه، بريده ست مسلمان سرِ تان
تشنه همسايه يِ رود است چرا پيکرتان
داغِ تنهاييت اي حضرتِ خورشيد، نشست
بر لب و حنجرِ صدچاکِ علي اصغرتان
نامه ها آمد و امضايِ وفاداران نيست
مرگ بر حکمِ فقيهي که کُنَد پرپرتان
قصدشان بودکه انديشه يِ(هيهات) کُشَند
تا نَمانَد به جهان هيچ اثر از باورتان
عَلَم افتاد ولي نامِ علمدار بِپاست
تا ابَد هست هر آزاده دلش ساغرتان
#مهدي_زکي_زاده
سرشار از مهر و انديشه يِ (هيهات منَ الذله)حسين ع باشيم الهي
+[تلگرام]چايي هيأتتان مست کندجانم را
داده اي شهدمصفالب عطشانم را
درعزاتان بتنم جامه ى مشکي,شدعشق
پوشدانديشه ي تان باورعريانم را
برسرنيزه غزلخوانيتان راعشق است
کرده دلخون غمتان مرغ غزلخوانم را
#مهدي_زکي_زاده
ملتمس دعاي عاقبت بخيريتانم
حسيني مرام و عباسي وفا و خدا محور باشيم الهي
+[تلگرام]اسکار بهترين نذري
تاريخ هم به اين هموطن
ايراني تعلق مي گيرد!
يکي از بهترين نذري هايي
که تو کل عمرم ديدم!
خنده هاي بچه هارو ببينيد
حتي وسطِ معرکه قدقامتِ خود بست
بر نيزه سرش قاريِ قرآنِ خدا رفت
اين بر سر و بر سينه زدن فايده اش چيست
وقتي که نمازم سرِ يک لقمه غذا رفت
#مهدي_زکي_زاده
اميد که بهترين ها را نذر کنيم و نذري ها به مستحق ترين هايش برسد
+[تلگرام]دنبالِ #علامتش #عزادارانيم
فرياد زنان و موپريشانانيم
ما تشنه لبانِ زارِ بر بارانيم
دردا که در اين ميانه سرگردانيم
از بادِ زمانه بيدِ لرزان شده ايم
چنديست #اسيرِ_لقمه اي_نان شده ايم
هم دست به دامنانِ #دونان شده ايم
هم گريه کنانِ مرقدِ طوفانيم
در راهِ خدا ترانه يِ مهر سرود
لب تشته بِخون نشست،همسايه يِ رود
#حق_باور و #حق_مدار و #حق_آيين بود
خنديد به خشمِ خنجر و گريانيم
سر پيشِ ستم نکرده خم،اما ما
سر داد که سر شود ستم، اما ما
بر پاست عليهِ ظلم، عَلَم، اما ما
برسينه و سر زنان پيِ رضوانيم
#حق_خوار به لشگرش ندارد جايي
پرپر شده پابِپايِ بي پروايي
پيوسته دلش به جانِ هر دريايي
در پايِ محبتش بجان مي مانيم
#مهدي_زکي_زاده
در مسير و بر مرامِ حسين ع و برادرِ باوفايش، عباس(س)باشيم
با ظلم ستيزي و ستم نکردن و رعايت حق مردم، انشاءالله
+[تلگرام]خداکند ننشيند پدر به داغِ جوانش
خدا کند که نباشد زمانِ رفتنِ جانش
روان به جانبِ ميدان، عليِّ اکبر و اي واي
به نيزه هايِ پياپي حسين ع رفته توانش
#مهدي_زکي_زاده
اهلِ مهرباني و وفاداري برمرام حسين ويارانش باشيم الهي
+[تلگرام]حسين ع گويي
حسين ع خو باش مومن
عزادارانه با انديشه يِ عشق
بفکر کارِ نيکو باش مومن
سرشار از مهرباني و ديگر دوستي باشيم بر مرام حسين ع
بلطف دادارمهرآفرين
+[تلگرام]حاجيه اين سفره نذر چندمي ست
از چه پس دامان ذهنت گندمي ست؟!!
خانه ي ابليس سنگش از شماست
بسکه حاجي جيب هايش!!! مردمي ست
#مهدي_زکي_زاده
دور باد از فقر و اندوه و ريا ايرانمان.انشاءالله
+[تلگرام]خون ميچکد از زخم هايت پايِ منبرها
بر #هَل_مِن)ت کو پاسخ از آوايِ منبرها؟
دردا که جايِ ياريت درپايِ دل بسته ست
زنجير و اشک و ناله و سودايِ منبرها
امروز دنبالِ #ثواب از نامتان هستيم
شوقِ گُنَه داريم در فردايِ منبرها
اي منبرت سرنيزه، #کشتيِّ_نجاتِ خلق
غرقِ رياييم، آه، در دريايِ منبرها
در خلوت آن کارِ دگر از زاهدان سرزد
#حق جلوه ميدادند در بالايِ منبرها
محوِ تماشايِ ستمگر ، نوحه مي خوانيم
نان مي خوريم از شعرِ پُر رويايِ منبرها
انديشه يِ سبزِ شما آيينِ #حُرّ سازي ست
نالان نمايانندتان سيمايِ منبرها
سالار زينب(س) ، سربلند، آزاده، نام آور
خون کرده ايم، آري، دلت را پايِ منبرها
#مهدي_زکي_زاده
سربلند و انديشه ورز و #ظلم_ستيز و دوراز ريا و #حق_خوري باشيم و باشند اهاليِ ترويج انديشه يِ حسين ع بر منابرِ و درلباس پيامبر(ص)، بلطف دادارِ مهرآفرين.
آنانکه در کربلا مقابل حسين ابن علي ع صف بستند، کافر و ملحد و دور از نماز و مسجدو منبر نبودند.عاقبتمان بخير باد با انديشه در راه و مرام خوبان درگاه خدا
+[تلگرام]چراغِ راهِ خدا ، حُجَّتِ مسلماني
سرت به نيزه روان با لبانِ قرآني
تنت نشسته بِخون تا به ما بفهماني
به عشق زنده شود راه و رسمِ انساني
ودر ميانِ مُحِبّانتان ندارد جاي
هرآنکه خورده به ناحق زِ ديگران ناني
#مهدي_زکي زاده
در جمع دوستدارام امام حسين ع و يارانش باشيم ، به رعايت حق الناس ، نرنجاندن دلِ خلق خدا و برنياوردنِ آهِ مطلومان، بلطف دادارِمهرآفرين
+[تلگرام] در قاب زمانه درد ما جانشود
در آينه ي شکسته پيدا نشود
ديوار کشيده ايم دوروبر دل
آنقدر که قصد کينه حاشا نشود
سرشار شعار و انتظارات بزرگ
با حرف که درد دل مداوا نشود
امروز نشد به راستي سربزنيم
درباورمان چو نيست , فردا,نشود
سرچشمه ي عاشقانه ها خشکيدند
تا چشمه نزد به رود, دريا نشود
باجمعه به جمعه يادعشق افتادن
معشوق به قصد مهر برپا نشود
خواندند به نامه, سربه سرنيزه زدند
وقتش شده تک سوار, تنها نشود؟
با يک گل اگرچه ميتوان داشت بهار
تا نيست زمينه ها مهيا, نشود
#مهدي.زكي زاده
دور ازريا وکينه ودروغ, مهياي بهاري شدندبا گل نرگس باشيم الهي
+[تلگرام]شب که چشمم به ماه مي افتد
از سرم اشک و آه ، مي افتد
باخيالِ تو واژه واژه بِلَب
غزلِ عشق ، راه مي افتد
#مهدي_زکي_زاده
شبمان بخير و بمهر
سرشار از شعرِ پُرمهرِ
رويِ ماهِ دوست باد
بلطف دادارِمهرآفرين