پيام
+
[تلگرام]
در خانه ام ،با شعر و با رويا، #قرنطينه
عمريست تنها بوده ام ، حالا قرنطينه
جايِ بهار، اندوه از ديوارِ #چين رد شد
کرده ست ملت را پس از حاشا ، قرنطينه
بابايِ بي نان ، سفره يِ گردش کجا دارد؟
بايد که گردد حضرتِ دارا قرنطينه
بر نسلِ برجا ماندگان از مرگِ آبان ريخت
يا رنجِ بيمارِ بهاري ، يا قرنطينه
شيخي که منعِ جامِ مي ميکرد، بو ميداد
بِالکُل نموده خويش را گويا قرنطينه
اين انتخابِ ماست، دنيايي به ناچاري
با اينچنين وضعيم آن دنيا قرنطينه
آدم خطا فرمود و سيب از باغِ يزدان چيد
ايکاش خود را مينمود حَوّا ،قرنطينه
از بسکه جِنّ و انس با ما دشمني دارند
ديروز جنگيديم و تا فردا قرنطينه
سربازِ ميدانِ سلامت شعرِ غيرت خواند
رقصِ سپيدِ واژه سرتاپا قرنطينه
در خانه ام اي عشق، مهمانِ خيالم باش
تو يادِ من باشي، شود زيبا ، قرنطينه
سر تا زدم از پنجره بر کوچه يِ خالي
عربده ميزد ( #کورونا) : آقا... قرنطينه
#مهدي_زکي_زاده
دور باد از جان ميهن، درد و اندوه و بيماري و بلا ، به همت مردمانش و بلطف دادارمهرآفرين
#در_خانه_بمانيم_که_بي_دوست_نمانيم
*مرگ بر آمريکا*
99/7/5