با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+[تلگرام]محمد(ص) را رسيد آوا ز افلاک
که دنيارا کن از آلودگي پاک
وخواند آيات حق را برخلايق
که احمد را سزد تمجيد(لولاک)
#مهدي.زکي زاده
مبارکبادعيد مبعث رسول رحمت,برپيروان مهرآيين راستينش
+[تلگرام] وآينه دلش گرفته از دمِ غبارها
و خالي از تنفس بهار،پسته زارها
بِسفره هاي هفتسين بجايِ سبزه يِ بهار
کشيده اند خط بِخط نشانه ي حصارها
عبورِ باد از شکوهِ گيسوان حرام،و نيست
به شانه هايِ عاشقان سري زِ بي قرارها
شب از ديارِ ما،چرا نمي رود سفر، سحر؟
دلي ندارد اشتياقِ گشتن و گُذارها
دلم خوش از خيالِ تو،بهار و سالِ نو رسيد
بِعشق پرسه ميزنم به دشت ها،گُدارها
تبر زَنَند کاج را بِجُرمِ سبز باوري
ولي دوباره سرزنَد سپيده رويِ دارها
#مهدي.زکي زاده
اميد که سال جديدنان
سرشار از مهرو خيرو سلامتي و شادي و عاقبت بخيري باشد بلطف دادارمهرآفرين و به همت مردمانمان
+[تلگرام]نسلِ مستِ پروازيم، با دوبالِ قلابي
شاعرانه مي رقصيم در خيالِ قلابي
فاتحانِ اندوهيم، دل نداده بر کوهيم
قهرمان بي پرچم، با مدالِ قلابي
در شب خيابانها، شعر باز بارانيم
فيلم زندگانيمان سورئالِ قلابي
درهوايِ آزادي، با بهارِ بهمن پوش
تشنگانِ خرداديم ، شور و حالِ قلابي
جوجه هايِ آذر را آسمان دي سوزاند
رختِ بختمان آبان، ديده فالِ قلابي
گله خواب و چوپان مست، گرگ و گله بان همدست
بين چنگ و ساتور است، گَه جدال قلابي
مسجداز خدا خالي، وعده هايِ پوشالي
دوزخي بهشتي گو ، قيل و قال قلابي
مي سرايمت اي عشق، اي ترانه يِ جاويد
گرچه ساختند از تو، يک محالِ قلابي
#مهدي_زکي زاده
+[تلگرام]زيباست روي سيم ها، رقص پرستوها
رويايِ گلدان سفالي، خواب شب بوها
تا باد ميچرخد ميان شاخ و برگ ياس
خاطر پريشانم از اين آشفته گيسوها
#مهدي.زکي زاده
شکر خدا پرستوها امدند به شهر
بهار آمدني ست ياران
بهاري باشيد الهي
به ايوان امدم، ديدم که ميرقصند
گفتم عکسي از عشق و اميد
+[تلگرام]تو رفتي و جز خدا کسي نيست
تا دست دل مرا بگيرد
اين بوته گرفته آفتِ غم
سخت است دوباره پا بگيرد
گفتند که دست خود بشوييد
از هرچه بجز تو دست شستم
ايکاش بصورتم بمهرت
گلبوسه ي عشق جابگيرد
#مهدي.زکي زاده
ميگويند که دستهايتان را بارهابشوييد
مبادا که دست از دوستي و عشق و مهرباني و همراهي بشوييم
که در آنصورت
بي کرونا هم
دست از زندگي شسته خواهيم بود. زندگان بي عشق، مردگان متحرکند
زنده باشيد به عشق و عشق آفريني، بشادي و شادي آفريني بلطف دادارمهرآفرين
+[تلگرام]خوب است بي تو حال من
اين هم دروغِ سيزده
دور از تو خوش احوالِ من
اين هم دروغ سيزده
بي قهوه ي چشمان تو
بي مه رخِ تابان تو
تلخي نبيند فال من
اين هم دروغ سيزده
دور از نگاه روشنت
عطر خوش پيراهنت
خوش نو شود امسال من
اين هم دروغ سيزده
#مهدي_زکي زاده
سيزده مون دَر باد و غم دربدر بادا بلطف دادارمهرآفرين
+[تلگرام]ديوارِ بدونِ در کشيديم به هم
درباغ بجز تبر نديديم به هم
آشفته زمين جهنم آباد شده
از بسکه سرِ خدا پريديم به هم
#مهدي.زکي زاده
دور باد از جان دنيا، جنگ و ننگ
بلطف دادارِمهرآفرين
+[تلگرام]در آتش چشمت بسوزان و ذغالم کن
باشمعِ رويت، آشنا پروانه بالم کن
در بينِ دستانت بهشت آورده اي حوا
آدم شدم، دور از گناهِ سيب کالم کن
بي تو غزلها مبتذل، بي سوژه، تاريکند
شعرآفريني روشن از چشم غزالم کن
همراهِ آه و گاهِ ديدارِ تو مي بارم
تا دل به دريا بسپرم رودي زلالم کن
بر آبشارِ گيسوانت شانه آوردم
تا باد نامحرم نبيند بسته شالم کن
چشمم اگر جز روي ماهت ديد، نابينا
بر لب اگر جز شعرِ مهرت رفت ، لالم کن
آتش بجانم زن نه گل، پيغمبرِ احساس
تا قد کشد بر قامتت دستم، بلالم کن
از زمزمِ نابِ لبت سيرابي ام بخش و
آنگه به تيغِ تيزِ ابرويت حلالم کن
(يا ايهالساقي) که خواندم باش نوشانوش
ديوانگي را قسمتِ شيرينِ فالم کن
#مهدي.زکي زاده
+[تلگرام]باشوق بر ميخيزم از پايي که خوابيده
سوزن به سوزن ،غرق رويايي که خوابيده
مست از جواني بر لبم گلبوسه ميرويد
لبهاي پيرِ مردِ رسوايي که خوابيده
شوق غزل در من شکوفا ميشود وقتي
رقصد غزالي چشمِ شيدايي ،که خوابيده
روياِ رنگارنگ آغوشش چه جانبخش است
در اينهمه کابوسِ دنيايي که خوابيده
شبها پلنگ منزوي با ماه مي گويد
از برکه يِ غمگين و تنهايي که خوابيده
پرمي زند از روزگار آيين بيداران
آفت زده چشمان دانايي که خوابيده
ديگر اميد استجابت بر دعايم نيست
در محضر دادار بينايي که خوابيده
#مهدي.زکي زاده
التماس دعاي عاقبت بخيريتانم