مهدي زكي زاده قريه علي - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 مهدي زكي زاده قريه علي - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Tue, 03 Dec 2024 21:33:28 GMT مهدي زكي زاده قريه علي ‍ ستون ستون دلم روان شود بِبويِ عاشقي بِپايِ سر ،بِپايِ جان ، روان بِکويِ عاشقي خوشا دلي که تا رسد بِبَحرِ آرزويِ خويش شبيه قطره متصل شود بِجويِ عاشقي ‌وخوانده رويِ نيزه آيه هايِ نور را سرش که رَهنمايِ جان شود بِجستجويِ عاشقي سري که در ره خدا، بريده گشت از قفا لبِ عطش گرفته اش،شد آبرويِ عاشقي و صاحبِ عمودِ آخرين ،اميرِ معرفت بريده دست ميدهد به دل سبويِ عاشقي #مهدي_زکي_زاده در راهِ خدايِ #حسين ع و بر مرامِ #ظلم_ستيزي و #خدا_محوري و #مردمداري و #رعايت_حق_الناس همچون حسين ع باشيم ،الهي http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12816493/ <span class="mb">‍ ستون ستون دلم روان شود بِبويِ عاشقي بِپايِ سر ،بِپايِ جان ، روان بِکويِ عاشقي خوشا دلي که تا رسد بِبَحرِ آرزويِ خويش شبيه قطره متصل شود بِجويِ عاشقي ‌وخوانده رويِ نيزه آيه هايِ نور را سرش که رَهنمايِ جان شود بِجستجويِ عاشقي سري که در ره خدا، بريده گشت از قفا لبِ عطش گرفته اش،شد آبرويِ عاشقي و صاحبِ عمودِ آخرين ،اميرِ معرفت بريده دست ميدهد به دل سبويِ عاشقي #مهدي_زکي_زاده در راهِ خدايِ #حسين ع و بر مرامِ #ظلم_ستيزي و #خدا_محوري و #مردمداري و #رعايت_حق_الناس همچون حسين ع باشيم ،الهي</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12816493.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12816493.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Wed, 07 Oct 2020 14:33:00 GMT آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير ايکاش که صيدت شوم از پرتوِ تقدير زحمت به شکارم نکش اي مهرِ رُخَت دام دل ، تا که شکارت شود آيد سويِ نَخجير از چشمِ غزالم غزلِ عشقِ تو بارد درحسرتِ آغوش تو از زندگي ام سير مي غُرّي و مي خندي و شاداب و جواني در عشقِ تو گريانم و دور از تو دلم پير آزادم از آنروز که در دامِ تو افتاد... اين دل، دلِ از عالَم و آدم شده دلگير با اينهمه گرگ و سگ و روباه در اين دشت آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير #مهدي.زکي زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12817716/ <span class="mb">آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير ايکاش که صيدت شوم از پرتوِ تقدير زحمت به شکارم نکش اي مهرِ رُخَت دام دل ، تا که شکارت شود آيد سويِ نَخجير از چشمِ غزالم غزلِ عشقِ تو بارد درحسرتِ آغوش تو از زندگي ام سير مي غُرّي و مي خندي و شاداب و جواني در عشقِ تو گريانم و دور از تو دلم پير آزادم از آنروز که در دامِ تو افتاد... اين دل، دلِ از عالَم و آدم شده دلگير با اينهمه گرگ و سگ و روباه در اين دشت آهويِ غزلخوانم و دلبسته ات اي شير #مهدي.زکي زاده</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12817716.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12817716.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sat, 10 Oct 2020 15:32:00 GMT شهريار شهر عشق و شعر و ايمان حافظ است حافظ آيات حق,آگه به قرآن حافظ است پرچمش جاويد در ملک ادب افراشته ست الگوي ايراني يي از عشق و عرفان حافظ است #مهدي.زکي زاده گراميباد ياد حضرت حافظ http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12817965/ <span class="mb">شهريار شهر عشق و شعر و ايمان حافظ است حافظ آيات حق,آگه به قرآن حافظ است پرچمش جاويد در ملک ادب افراشته ست الگوي ايراني يي از عشق و عرفان حافظ است #مهدي.زکي زاده گراميباد ياد حضرت حافظ</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12817965.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12817965.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Sun, 11 Oct 2020 09:50:00 GMT به دوعالم ندهم ذره اي از خاک وطن تا شوم ذره اي از خاکِ غزل خيزش،من ساقه ام خشک اگر از دشمن و خويشَ ست چه غم ريشه اي سبز مرا هست دراين ديرِ کُهن #مهدي_زکي_زاده شادو آبادو آزادباد ايرانمان الهي http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12219138/ <span class="mb">به دوعالم ندهم ذره اي از خاک وطن تا شوم ذره اي از خاکِ غزل خيزش،من ساقه ام خشک اگر از دشمن و خويشَ ست چه غم ريشه اي سبز مرا هست دراين ديرِ کُهن #مهدي_زکي_زاده شادو آبادو آزادباد ايرانمان الهي</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12219138.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12219138.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Thu, 11 Oct 2018 16:34:00 GMT ‍ چنان ماهي به شام تار,دختر دلش از مهر حق سرشار,دختر انيس مادر است و يار بابا گل دردانه ي دادار, دختر سرود رحمت حق,جلوه ي مهر ظريف و ناز و شيرين کار, دختر شروع شعر شاد شهرخورشيد سحر را ميکند بيدار, دختر زمان تنگي دل, خواهرانه برادر را شود غمخوار, دختر واز خواهر تواند کم نمايد به يک گلخنده صد آزار, دختر دري ازباغ جنت ميگشايد پدر را لحظه ي ديدار, دختر چومادر درنماز عشق باشد بجان با چادر گلدار, دختر کند با پاکي و طنازي و مهر خدا را شکر پر تکرار, دختر تبسم برلبش, گلواژه ي مهر چنان ماهي به شام تار, دختر #مهدي.زکي زاده مبارکباد #روز_جهاني_دختر بردختران مهربان و پاک سرشت و نيکو گفتار و کردار و انديشه ي سرزمينم http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12818605/ <span class="mb">‍ چنان ماهي به شام تار,دختر دلش از مهر حق سرشار,دختر انيس مادر است و يار بابا گل دردانه ي دادار, دختر سرود رحمت حق,جلوه ي مهر ظريف و ناز و شيرين کار, دختر شروع شعر شاد شهرخورشيد سحر را ميکند بيدار, دختر زمان تنگي دل, خواهرانه برادر را شود غمخوار, دختر واز خواهر تواند کم نمايد به يک گلخنده صد آزار, دختر دري ازباغ جنت ميگشايد پدر را لحظه ي ديدار, دختر چومادر درنماز عشق باشد بجان با چادر گلدار, دختر کند با پاکي و طنازي و مهر خدا را شکر پر تکرار, دختر تبسم برلبش, گلواژه ي مهر چنان ماهي به شام تار, دختر #مهدي.زکي زاده مبارکباد #روز_جهاني_دختر بردختران مهربان و پاک سرشت و نيکو گفتار و کردار و انديشه ي سرزمينم</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818605.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818605.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 12 Oct 2020 14:01:00 GMT پرواز بدون بال و پر سهم دلم درحصرم و رؤياي سفر سهم دلم اي عشق سرت سلامت هرجاهستي ازچشم توهست يكنظرسهم دلم؟ #مهدي.زکي زاده صبح روزعيدميلاد امام مهرباني مان بخيروشادماني باد,بهاري باشيم الهي http://dehali.parsiblog.com/Feeds/11243536/ <span class="mb">پرواز بدون بال و پر سهم دلم درحصرم و رؤياي سفر سهم دلم اي عشق سرت سلامت هرجاهستي ازچشم توهست يكنظرسهم دلم؟ #مهدي.زکي زاده صبح روزعيدميلاد امام مهرباني مان بخيروشادماني باد,بهاري باشيم الهي</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/11243536.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/11243536.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 11 Apr 2017 08:22:00 GMT دل به آغوش انزوا بستم منزوي خواندم و ترانه شدم کندم از هرچه غير مهرت دل غرق رويايِ شاعرانه شدم خش خش از مرگ برگ مي خنديد مردِ دلسردِ کوچه يِ پاييز روي هر شاخه ام تبر مي رُست جاي هرضربه اي جوانه شدم کوچه درگيرِ کوچِ مهتاب و... بسترِ قرصِ ماه بي خواب ... اشکِ رعيت، شراب ارباب ... شمع دلمرده را زبانه شدم بغضِ غم مي خورد گلويم را نان زند قيدِ آبرويم را خون دل پر کند سبويم را با گسل ها همآشيانه شدم گله را جاي گرگ، چوپان خورد زندگي در حياتمان مي مُرد شحنه را دزد تا به زندان برد پشتِ خونريزِ تازيانه شدم شک نشان کرده شيخ ايمان را داده بر سفره ها غم نان را بسکه بدعهد ‌بسته پيمان را سمت پيمانه ها روانه شدم تيرِ تقدير و داغ مرغ سحر جنگل شعله، رقص خاکستر مرگ اميّد و نسل ناباور هر سري خسته بود، شانه شدم زير بار زمانه خم نشدم منت آلوده ي ستم نشدم غرق روياي بيش و کم نشدم فارغ از بند آب و دانه شدم #مهدي_زکي_زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12821802/ <span class="mb">دل به آغوش انزوا بستم منزوي خواندم و ترانه شدم کندم از هرچه غير مهرت دل غرق رويايِ شاعرانه شدم خش خش از مرگ برگ مي خنديد مردِ دلسردِ کوچه يِ پاييز روي هر شاخه ام تبر مي رُست جاي هرضربه اي جوانه شدم کوچه درگيرِ کوچِ مهتاب و... بسترِ قرصِ ماه بي خواب ... اشکِ رعيت، شراب ارباب ... شمع دلمرده را زبانه شدم بغضِ غم مي خورد گلويم را نان زند قيدِ آبرويم را خون دل پر کند سبويم را با گسل ها همآشيانه شدم گله را جاي گرگ، چوپان خورد زندگي در حياتمان مي مُرد شحنه را دزد تا به زندان برد پشتِ خونريزِ تازيانه شدم شک نشان کرده شيخ ايمان را داده بر سفره ها غم نان را بسکه بدعهد ‌بسته پيمان را سمت پيمانه ها روانه شدم تيرِ تقدير و داغ مرغ سحر جنگل شعله، رقص خاکستر مرگ اميّد و نسل ناباور هر سري خسته بود، شانه شدم زير بار زمانه خم نشدم منت آلوده ي ستم نشدم غرق روياي بيش و کم نشدم فارغ از بند آب و دانه شدم #مهدي_زکي_زاده</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821802.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821802.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 19 Oct 2020 21:20:00 GMT ‍ دلِ شکسته ام از اين شکسته تر نميشود شبِ غريب، دلخوش از دمِ سحر نميشود غمت مباد اگر به تيرِ طعنه ميزني مرا درختِ خشکِ بيشه دلخور از تبر نميشود نه مادر است دايه اي که شيرِ مهر ميدهد و هرکه نان به خانه آوَرَد پدر نميشود کلاغِ قصه هايِ من ميان راه مانده است نمان به پايِ من که غصه همسفر نميشود تو زاده يِ بهاري و من از قبيله يِ خزان جوانِ پُر جوانه ، پير بارور نميشود بنام زندگي اسيرِ آب و دانه ها شديم پرنده يِ قفس، لبش به عشق، تر نميشود #مهدي_زکي_زاده زندگي کنيم در آزادي و عشق نه فقط زنده در قفسِ آب و دانه بلطف دادارِمهرآفرين http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12828281/ <span class="mb">‍ دلِ شکسته ام از اين شکسته تر نميشود شبِ غريب، دلخوش از دمِ سحر نميشود غمت مباد اگر به تيرِ طعنه ميزني مرا درختِ خشکِ بيشه دلخور از تبر نميشود نه مادر است دايه اي که شيرِ مهر ميدهد و هرکه نان به خانه آوَرَد پدر نميشود کلاغِ قصه هايِ من ميان راه مانده است نمان به پايِ من که غصه همسفر نميشود تو زاده يِ بهاري و من از قبيله يِ خزان جوانِ پُر جوانه ، پير بارور نميشود بنام زندگي اسيرِ آب و دانه ها شديم پرنده يِ قفس، لبش به عشق، تر نميشود #مهدي_زکي_زاده زندگي کنيم در آزادي و عشق نه فقط زنده در قفسِ آب و دانه بلطف دادارِمهرآفرين</span> Sat, 31 Oct 2020 17:04:00 GMT . http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12818606/ <span class="mb">.</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818606.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818606.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 12 Oct 2020 14:01:00 GMT بلنداي سرش اوج دماوند دلش جاريست در پهنايِ اروند غم نان بسته گرچه دست و بالش دلي آزاده خو دارد هنرمند #مهدي_زکي_زاده مبارکباد بر اهل #هنر و #عشق #روز_هنرمند مهروزي و خيرانديشي هنرمان بادا http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12825092/ <span class="mb">بلنداي سرش اوج دماوند دلش جاريست در پهنايِ اروند غم نان بسته گرچه دست و بالش دلي آزاده خو دارد هنرمند #مهدي_زکي_زاده مبارکباد بر اهل #هنر و #عشق #روز_هنرمند مهروزي و خيرانديشي هنرمان بادا</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12825092.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12825092.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 26 Oct 2020 04:13:00 GMT گريانده طفلِ بي شير ، آغوشِ مادري را بابا بدونِ نان خورد ، شرمِ سِکندري را بازار چاه کَن ها شد سکه چون نديدند از هر عزيز اين شهر جز نابرادري را اعجازِ فقر اينَست ، از هر دري درآيد روزن گريز سازد رسمِ پيمبري را شيخ از تبر بِدستش قصدِ هَرَس ندارد سوزد اجاقِ حِرصش هَرخشک و هَرتَري را زاهد خدا نترس و ترسا اسيرِ تکفير حيران نشسته شيطان اين نابرابري را دشمن سرِ مدارا دارد ولي دريغا از دوستان نبينيم جز پشتِ خنجري را شيرين به ذکرِ حلوا بندد دهان فرهاد از نسلمان ربودند آيينِ دلبري را تقويم اگرچه زخمي ست از برگريز آبان رقصان به فرودين بين هر سرو باوري را #مهدي_زکي_زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12821918/ <span class="mb">گريانده طفلِ بي شير ، آغوشِ مادري را بابا بدونِ نان خورد ، شرمِ سِکندري را بازار چاه کَن ها شد سکه چون نديدند از هر عزيز اين شهر جز نابرادري را اعجازِ فقر اينَست ، از هر دري درآيد روزن گريز سازد رسمِ پيمبري را شيخ از تبر بِدستش قصدِ هَرَس ندارد سوزد اجاقِ حِرصش هَرخشک و هَرتَري را زاهد خدا نترس و ترسا اسيرِ تکفير حيران نشسته شيطان اين نابرابري را دشمن سرِ مدارا دارد ولي دريغا از دوستان نبينيم جز پشتِ خنجري را شيرين به ذکرِ حلوا بندد دهان فرهاد از نسلمان ربودند آيينِ دلبري را تقويم اگرچه زخمي ست از برگريز آبان رقصان به فرودين بين هر سرو باوري را #مهدي_زکي_زاده</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821918.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821918.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Tue, 20 Oct 2020 09:55:00 GMT خدا هم مثل ما تنها تماشا ميکند چنديست و ديو آورده ديواري که حاشا ميکند چنديست نه تنها برگِ باغ افتاده دستِ مرگِ پاييزي که هرجا جوجه اي نشمرده پَر وا ميکند چنديست سحر زنداني کوه است و شب جولان دهد در شهر به دفعِ پيله اش پروانه پروا ميکند چنديست کلاس درسِ شادِ خويش را با اشک کرد آغاز که مادر مشقش امضا جاي بابا ميکند چنديست لباس کدخدا و شيخ و شاه و شحنه ميشي شد بزحمت گرگ خود را بينشان جا ميکند چنديست تبر نابارور زادي که پيکر دارد از شاخه بجانِ جنگل افتاده ست وغوغا ميکند چنديست درخت و انتظارِ سبزِ باران ، هجمه يِ طوفان زبانِ سرخِ شاعر، دار پيدا ميکند چنديست #مهدي_زکي_زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12827356/ <span class="mb">خدا هم مثل ما تنها تماشا ميکند چنديست و ديو آورده ديواري که حاشا ميکند چنديست نه تنها برگِ باغ افتاده دستِ مرگِ پاييزي که هرجا جوجه اي نشمرده پَر وا ميکند چنديست سحر زنداني کوه است و شب جولان دهد در شهر به دفعِ پيله اش پروانه پروا ميکند چنديست کلاس درسِ شادِ خويش را با اشک کرد آغاز که مادر مشقش امضا جاي بابا ميکند چنديست لباس کدخدا و شيخ و شاه و شحنه ميشي شد بزحمت گرگ خود را بينشان جا ميکند چنديست تبر نابارور زادي که پيکر دارد از شاخه بجانِ جنگل افتاده ست وغوغا ميکند چنديست درخت و انتظارِ سبزِ باران ، هجمه يِ طوفان زبانِ سرخِ شاعر، دار پيدا ميکند چنديست #مهدي_زکي_زاده</span> Thu, 29 Oct 2020 14:17:00 GMT دل به آغوش انزوا بستم منزوي خواندم و ترانه شدم کندم از هرچه غير مهرت دل غرق رويايِ شاعرانه شدم خش خش از مرگ برگ مي خنديد مردِ دلسردِ کوچه يِ پاييز روي هر شاخه ام تبر مي رُست جاي هرضربه اي جوانه شدم کوچه درگيرِ کوچِ مهتاب و... بسترِ قرصِ ماه بي خواب ... اشکِ رعيت، شراب ارباب ... شمع دلمرده را زبانه شدم بغضِ غم مي خورد گلويم را نان زند قيدِ آبرويم را خون دل پر کند سبويم را با گسل ها همآشيانه شدم گله را جاي گرگ، چوپان خورد زندگي در حياتمان مي مُرد شحنه را دزد تا به زندان برد پشتِ خونريزِ تازيانه شدم شک نشان کرده شيخ ايمان را داده بر سفره ها غم نان را بسکه بدعهد ‌بسته پيمان را سمت پيمانه ها روانه شدم تيرِ تقدير و داغ مرغ سحر جنگل شعله، رقص خاکستر مرگ اميّد و نسل ناباور هر سري خسته بود، شانه شدم زير بار زمانه خم نشدم منت آلوده ي ستم نشدم غرق روياي بيش و کم نشدم فارغ از بند آب و دانه شدم #مهدي_زکي_زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12821799/ <span class="mb">دل به آغوش انزوا بستم منزوي خواندم و ترانه شدم کندم از هرچه غير مهرت دل غرق رويايِ شاعرانه شدم خش خش از مرگ برگ مي خنديد مردِ دلسردِ کوچه يِ پاييز روي هر شاخه ام تبر مي رُست جاي هرضربه اي جوانه شدم کوچه درگيرِ کوچِ مهتاب و... بسترِ قرصِ ماه بي خواب ... اشکِ رعيت، شراب ارباب ... شمع دلمرده را زبانه شدم بغضِ غم مي خورد گلويم را نان زند قيدِ آبرويم را خون دل پر کند سبويم را با گسل ها همآشيانه شدم گله را جاي گرگ، چوپان خورد زندگي در حياتمان مي مُرد شحنه را دزد تا به زندان برد پشتِ خونريزِ تازيانه شدم شک نشان کرده شيخ ايمان را داده بر سفره ها غم نان را بسکه بدعهد ‌بسته پيمان را سمت پيمانه ها روانه شدم تيرِ تقدير و داغ مرغ سحر جنگل شعله، رقص خاکستر مرگ اميّد و نسل ناباور هر سري خسته بود، شانه شدم زير بار زمانه خم نشدم منت آلوده ي ستم نشدم غرق روياي بيش و کم نشدم فارغ از بند آب و دانه شدم #مهدي_زکي_زاده</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821799.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12821799.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 19 Oct 2020 21:15:00 GMT . http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12818607/ <span class="mb">.</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818607.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818607.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 12 Oct 2020 14:01:00 GMT غيرِ چشمانش نبيند ديده يِ مرطوبِ من دور بادا چشمِ شور از قامتِ محبوبِ من برلبش با خطِ خوش گلبوسه اي خواهم نوشت تا به شيريني بخواند شوخِ شهرآشوبِ من #مهدي_زکي_زاده http://dehali.parsiblog.com/Feeds/12818603/ <span class="mb">غيرِ چشمانش نبيند ديده يِ مرطوبِ من دور بادا چشمِ شور از قامتِ محبوبِ من برلبش با خطِ خوش گلبوسه اي خواهم نوشت تا به شيريني بخواند شوخِ شهرآشوبِ من #مهدي_زکي_زاده</span><br ms1="http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818603.jpg"><div class='w3-display-container'><img src='http://www.parsiblog.com/TelFiles/228416/12818603.jpg' class='mediaImg w3-center w3-text-theme w3-small' onload='Img(event);' onerror='Img(event);'><div class='w3-display-bottomright w3-theme pointer' style='padding: 0 9px;display:none;''><i class='fa fa-search-plus'></i></div></div> Mon, 12 Oct 2020 13:59:00 GMT