پيام
+
دلم را لقمه ي عشقش نمک داد.
به باغ خاطراتم شاپرک داد/
اسير دست پيري تا دل افتاد.
عصاي عشق، جانم را کمک داد/
ميان چار راه عقل و احساس .
به دستم شاخه اي گل ، دخترک داد/
براي دادن پيغام عشقش.
به دست باد چنديد قاصدک داد/
نهان تا بينمان حرفي نماند.
انار عاشقي مان را ترک داد/
آواي روستا
92/7/21

شکيبا!
عجب!!!!!!!ما که فهميديم بيچاره مامان دخترک که با پيرا داره قاچاقي دل و قلوه ميده و ميگيره:D
آواي روستا
پيرم و آرزوي وصل جوانان دارم...زير خاکستر خود آتش پنهان دارم