شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ [تلگرام] ‍ ‍ مولانا گفت : روزي در سير ، ابليس را ديدم و او را گفتم «از چه بر آدم سجده نکردي؟» گفت : «تو بنده‌ي مولاي خويشي ، من هم بنده‌ي مولاي خويش اگر شمس تبريزي از دري در آن مجلس که در آن نشسته‌اي درآيد و انبياء جملگي از دري ديگر به آن مجلس وارد شوند تو روي به شمس مي‌کني يا ايشان؟» گفتم : «ولله که جز در شمس بنگرم!» گفت : «مگر نه ايشان انبيا باشند؟» گفتم : «مرغ دلم گرفتار بند شمس است و مولاي من اوست». گفت : «اگر شمس امر کند که در ايشان نگري؟» گفتم : «آخر دل نمي‌رود!» گفت : «بعيد از تو ، آنچه خود مي‌داني ، از من چرا پرسي؟!» گفتم : «تو مي‌دانستي که اگر سجده نياوري به عذاب مبتلا مي‌شوي و آنچه نبايد بر سرت مي‌آيد؟» گفت : «آري!» گفتم : «پس از چه ، سجده نبردي!» گفت : «ميل او بر عذاب من بود و راه سلوکم اينچنين بود» مختار بودم که امر او را اطاعت کنم يا دل به ميل او بندم ، پس ميل او را بر امر او بالاتر و مقدم دانستم ميل او آزمايش بني‌آدم بود و قبول اين ماموريت ، امتحان من!» گفتم : از چه رو کبر ورزيدي گفت : «آنکه با کدخدايي دوستي دارد ، فخر فروشد گفتم : «به قيمت قهر و عذاب؟!» گفت : «مگر تو نگفتي عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد؟» آن عاشقي که قهر را لطف نمي‌بيند ، عاشقش نگويند که او در بند خويش است ، نه در بند معشوق دهان بستم و در عشق نگريستم چه او را عاشقي پاک‌باخته ديدم گفت : «جز حضرت باري چه کس را قدرت در کائنات که بخواهد مرا مجازات کند؟» گفتم : «هيچکس!» گفت : «هر چه از دوست رسد خوب است ، گر همه سنگ و گر همه چوب است!» طرفه حالي‌ست که ابليس راست گويد! باز گفت : «ميل خداي اين است که نگذارم نامحرم در حريم دوست رود جز آنها که خدايت دوستار ايشان است و ايشان دوستار خداي در ديدار دو عاشق ، جاي ابليس کجاست؟! من دفع مزاحم مي‌کنم در ديدارمولايم با عاشقانش». آخرالامر بر فراق من هم پاياني است
آواي روستا
رتبه 1
1567 برگزیده
1266 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top