شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
+ [تلگرام] لگد خران گويند درگذشته دور در جنگلي شير حاکم جنگل بود ومشاورارشدش روباه بود وخر هم نماينده ي حيوانات در دستگاه حاکم بود. باوجود ظلم سلطان وتاييد خروحيله روباه،همه حيوانات، جنگل را رها کرده وفراري شدند،تا جايي که حاکم ونماينده ومشاورش هم تصميم به رفتن گرفتند. درمسير گاهگاهي خرگريزي مي زد وعلفي مي خورد. روباه که زياد گرسنه بود به شير گفت اگرفکري نکنيم تو ومن از گرسنگي مي ميريم وفقط خر زنده مي ماند، زيرا او گياه خوار است ،شير گفت چه فکري روباه گفت خرراصدا بزن وبگو ما براي ادامه مسير نياز به رهبر داريم. وبايد از روي شجره نامه دربين خود يکي را انتخاب کنيم و از دستوراتش پيروي کنيم. قطعا تو انتخاب مي شوي وبعد دستور بده تا خر رابکشيم وبخوريم. شير قبول کرد وخررا صدا زدند وجلسه تشکيل دادند، ابتدا شير شجره نامه اش را خواند وفرمود جد اندرجد من حاکم وسلطان بوده اند وبعد روباه ضمن تاييد گفته ي شير، گفت: من هم جد اندرجدم خدمتکار سلطان بوده اند، خرتااندازه اي موضوع را فهميده بود ودانست نقشه ي شومي در سردارند گفت من سواد ندارم شجره نامه ام زير سمم نوشته شده , کدامتان باسوادي آن را بخوانيد ، شير فورا گفت من باسوادم ورفت عقب خر تا زير سمش رابخواند خر فورا جفتک محکمي به دهان شير زد وگردنش را شکست. روباه که ماجرا راديد روبه عقب پا به فرار گذاشت ، خر اورا صدا زد وگفت بيا حالا که شير کشته شده بقيه راه را باهم برويم ، روباه گفت نه من کار دارم خر گفت چه کاري گفت مي خواهم برگردم وقبر پدرم را پيدا کنم وهفت بار دورش بگردم وزيارتش کنم که مرا نفرستاد مدرسه تا با سواد شوم وگرنه الان بجاي شير گردن من شکسته بود. باسوادان بيشتر درمعرض لگد خرند... #مثنوي_معنوي #مولانا
تسبیح دیجیتال
آواي روستا
رتبه 1
1567 برگزیده
1268 دوست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top